شاید حکومت نبوی در مدینه النبی در مقایسه با امپراطوریهای پادشاهان در ادوار گذشته و نظامهای مدرن حکومتی امروزی اندازهای بسیار کوچک داشته اما پایههای نظری آنچنان استوار بنا شد که دگرگونیها و رنگارنگی زمانها و مردمان، فرسایش و خوردگی در آن ایجاد نمیکند. آسمانی بودن حکومت اسلامی پیامبر خدا به دور از پیرایههای بشر ساخته و پندارهای نارسای قومی و قبیلهای است. از این رو کهنگی نمیپذیرد و پا به پای طراوت فطرت انسانی، تازه میماند. نمونهسازی در اولین دوره حکومت اسلامی با نگاه به ساحتهای فردی و اجتماعی انجام گرفته و همه رفتارها و هنجارهای پسندیده را فرا میگیرد. یکی از این نمونهها، آئین پیوند زناشویی فرزند رسول خدا ـ بالاترین مقام سیاسی و معنوی جزیرهالعرب ـ است. زاده پیامبر از چنان جایگاهی در جامعه تازه مسلمان عربی آن روز برخوردار است که میتواند با شکوهترین آئیننامه را با تشریفات کامل طلبه کند. اما تاریخ این واقعه را به گونه دیگری رقم زده است. خواستگاری در کمال سادگی، عزت و آزرم، پاسخ مثبت در اوج حیا، وقار و متانت، خرید وسائل زندگی که بیشتر آن گلین است با این که ظروف آهنی، مسی و طلایی در بازار هست، هزینهای پائین که از فروش زره تأمین شده و مراسم پذیرایی در غایت اخلاص و بیریایی! این تمام داستان ازدواج پسر عموی پیامبر خدا که دلاوری نامآور است با نوه عمویش که جایگاهی به مثابه شاهزادگان دارد! پیوندی مبارک و آسمانی با کمترین رنگ و بوی زمینی. این نمونه یک ازدواج آسان برای پیروان دین اسلام است. مسلمانانی که به کیش خویش پایبندند اما پیرایههای متعصبانه و آرایههای جاهلانه آنان را از هرگونه همسانی با جامعه اسلامی مدینه واداشته است. گزارش ازدواجهای ما ایرانیان پر است از گزینههای خرافی، رسمهای طاغوتی، تشریفات ریاکارانه و افراطی و چشم و همچشمیهای خانمانبرانداز! مهریه، جهیزیه، شیربها، هزینههای سرسامآور عقد و جشن و عروسی و مراسم بعدی که با عنوانهای گوناگون برگزار و تحمیل میشود. این همه نه با فرهنگ اسلامی سازگار است نه با جیب ایرانی. اسلام آئین تن درستی و راحتی جان است نه آزردن خویش و دیگران. پس عادتهای غلط را چرا تکرار میکنیم. نه شادیهایمان بر دل مینشیند نه غمهایمان از دل میرود. همه تعارف است و ناهنجاری! اما گره کلاف سردرگم ازدواج کجاست؟ ۱ ـ فراگیری عادتهای ناپسند بین مردم ۲ ـ کمرنگ شدن نقش حکومت در آسانسازی امر ازدواج و فرهنگسازی مناسب ۳ ـ سکوت ناخواسته مراکز فرهنگی کشور به ویژه حوزههای علمیه به ویژه در بخش الگوسازی ۴ ـ تخلف خانواده مسئولان نظام در ساحت زندگی شخصی بدون توجه به نظارت مردم ناگفته پیداست، معضلی چنین بزرگ و فراگیر، نمیتواند یک منشأ داشته باشد چه این که راهحل آن نیز ساده و بسیط نیست. تشکیل حکومت اسلامی در ایران، اقتضا داشت مسائل فرهنگی چون بپایی نماز، امر به معروف و نهی از منکر، لباس و حجاب و آئینهای دینی و مذهبی را پررنگتر کند. چرا که هدایت و نظارت امور فرهنگی و مذهبی امت اسلامی یکی از وظایف بایسته حاکمان بوده و هست اما پارهای از کاستیها در حوزه معرفتی اجرایی، مانع از آن شد که چنین خواستهای در کوره اجتماع، لعاب خوشرنگی بگیرد. چهار گزینهای که گفته آمد، به سه ضلع مثلث دولت، مردم و مراکز فرهنگی، منتهی میشود. الف: ایرانیان ما چه مردمانی هستیم؟ چرا در کنار اعتقاداتمان فضایی را نیز برای خرافات، تعصبها و عادتهای ناپسند قرار میدهیم در حالی که از رنجها و آسیبهای روحی و مادی آن آگاهیم. ب: فرهنگبانان مراکز فرهنگی ما به ویژه حوزههای علمیه در کدام مقطع زمانی قرار است معضلات فرهنگی جامعه، به ویژه امر مهم ازدواج را که در تربیت نسل امروز و فردای ایران نقش سرنوشتسازی را دارد در دستور کار خود قرار دهند و با استفاده از آموزههای دینی به کار اصلی خود یعنی هدایت و نصیحتگری پرداخته و الگوهای امروزی زندگی دینی را معرفی کنند؟ ج: دولتمردان نظام جمهوری اسلامی ایران حکومتی است برخاسته از آرمانهای اسلامی و تودههای مسلمان. این نظام بایستی نماد اجتماعی و سامانه حکومتی اسلام باشد و به رعایت تمام شعائر اسلام اهتمام ورزد. در این میان جدا شدن شخصیت حقوقی و حقیقی دولتمردان در سالهای پس از پیروزی انقلاب، به گونهای ریشهای فرهنگ جامعه را مورد هجوم قرار داده است. دولت مردانی که زندگی شخصی خود را به گمان خود دور از چشم مردم اداره میکنند، خبر از هزاران چشم نظارتگر نامحسوس ندارند که در این سالیان، جزئیات زندگی مسئولان را نقل کردهاند تا حجتی برای سایر مردم باشد. آئین ازدواج فرزندان مسئولان چیزی نیست که از نگاه مردم مخفی مانده باشد. این جاست که یک دولتمرد از ایفای نقش خود در هدایت جامعه باز میماند و دهان باز نکرده شرمسار ریشخند اطرافیان میشود. اکنون راهحل را باید در همان مثلث جست. سادهزیستی همه مسئولان و تلاش در راه اعتلای فرهنگ غنی اسلامی و کنار گذاشتن مواردی که در مسیر خدمتگزاری مردم، اولویتی ندارد و استفاده از رسانهها برای فرهنگسازی ازدواج آسان، نگاه عاقلانه و اندیشمندانهتر مردم به رفتارهای فردی و اجتماعی خود و در نظر گرفتن معیارهای حقیقی، حل معضلات فرهنگی با تولید محصولات فرهنگی رسانهای و الگوسازی مثبت، همه راهکاری برای برطرف کردن این مشکل است اما بدیهی است که پیش قدمی مسئولان فرهنگبان، میتواند از بغرنجی ازدواج بکاهد. در پایان گزیدهای از سخنان رهبری را مرور میکنیم. شخصیتی که گزارش ازدواج آسان دخترش در یاد رسانهها و افکار عمومی ثبت است. «عزیزان من! موانع فرهنگی ازدواج را دستف کم نگیرید. ازدواج برای جوانها لازم است و جوانها هم آن را میخواهند، اما موانعی هم وجود دارد، ولی همه موانع، اقتصادی نیست، موانع اقتصادی بخشی از مشکل است، عمده، موانع فرهنگی است ـ عادتها، تفاخرها، تکاثرها، چشم و هم چشمیها، تجمل طلبیها ـ اینها است که یک مقدار نمیگذارد آن کاری که باید، انجام بگیرد، باید خود شما و خانوادههایتان این گرهها را باز کنید. اگر ازدواجها، ساده، بیپیرایه و بیتشریفات انجام گیرد، فکر میکنم خیلی از مشکلات حل خواهد شد. اساسف ازدواج در اسلام بر سادگی است، در اوایل انقلاب هم همینطور بود، منتها متأسفانه این فرهنگ تکاثر و تفاخر و سرمایهداری، یک خرده کار را مشکل کرد، متأسفانه بعضی از مسئولان هم با ازدواجهای خانوادههایشان، مشکلاتی را درست کردند». نظرات کاربران : با سلام و خسته نباشید. زمینه طلاق بنده همین ۵۰۰ سکه طلا بود که بحثمان بالا گرفت و گفتم طلاقت میدم و ۵۰۰ تا رو قبول نمیکنم چون زمینه بسیاری از اختلافات بود. و صد حیف که مملکت اسلامی است و بسیار از علمای اسلامی داریم ولی هیچ اقدامی درباره تعادل و فرهنگ سازی ازدواج ساده و مهریه متعادل صورت نگرفته است.آیا نباید بازتاب مستقیم اسلامی بودن فرهنگ و علمای عصر حاضر و تربیت این طلبه ها را داشته باشیم.افشین خ. با سلام ولی این درست نیست ! در ازدواج حضرت علی (ع) و حضرت فاطمه (س) این نکته نیز قابل تآمل است که حضرت علی (ع) برای پرداخت مهریه ی حضرت تمام مال خویش ( توجه : تمام مال خویش ) که فقط یک زره بوده است را می فروشند . ولی در جامعه ی ما بعضی از افراد به فکر سود جویی خویشتن هستند و به بهانه ی اسلامی بودن دختر را از حق مسلم خودش که همان مهریه است دور می سازند و حقی را که خداوند برای دختر با توجه به شآن و مقام اجتماعی دور می سازند . درست است که مهریه بالا خوشبختی نمی آورد ولی اگر خوشبختی حاصل نشد در جامعه ی سود جوی ما یک زن آنقدر بی پشتوانه نمی ماند که بخواهد به هر ذلتی تن در دهد . پس با این بهانه ها دختران جامعه را از حق خویش محروم نسازیم با توجه که اکثر مردانی که دست به ازدواج می زنند دارای وضع مالی معقولی هستند که هرگز نمی توانند لحظه ای در زندگی مانند حضرت علی (ع) باشند . پس بهتر است خودمان را گول نزنیم و واقع گرا باشیم و بیاییم این گونه به این مسئله بپردازیم که حضرت علی (ع) تمام دارایی خویش را به پای همسرشان ریختند و در زندگی مشترکشان لحظه ای کوتاهی برای آن حضرت نکردند تا آنجایی که حضرت فاطمه (غ) لحظه ای در خانه ی شوهر بدون خدمتکار نبوده اند و این است احترامی که در دین اسلام شایسته ی زنان است . و نه آنکه به بهانه های واهی و اسلامی بودن حق مسلم زنان را از آنان گرفت . ضمن تایید نکات ذکر شده در بالا بخصوص بیانات رهبر معظم که بصورت مجمل مشکلات ازدواج را بیان نموده اند میخواستم نکته ای را تذکر دهم. در اینکه باید فرهنگ سازی و الگو سازی شود شکی نیست. اما آنچه مهم است باید الگوها در دسترس باشند. واضحتر بگویم در جامعه ما که مهریه “سکه به تعداد سال تولد” ، خانه و ماشین و … متاسفانه تا حدودی رایج شده اند و بسیاری از مردم بدون تفکر و عاقبت اندیشی در این موج تجمل خواهی و رسومات غلط گیر افتاده و به آن دامن می زنند، آن عده قلیلی که می خواهند با این موج مبارزه کنند و فرهنگ سازی کنند متاسفانه گاهی آنقدر افراط می کنند که نه تنها باعث ترویج فرهنگ ساده گرفتن ازدواج نمی شوند بلکه باعث تنفر سایرین از این فرهنگ می شوند. فراموش نکنیم در راه ترویج و تبلیغ هر معروفی اول از هر چیزی باید نهایت تلاش خود را در جذب مخاطبین بکار بریم. اگر از اساس با تمام مراسمات مخالفت کنیم بگونه ای که “رفتاری غیر منطقی” به نظر آید بگونه ای که دیگران پشت سر فرد بدگویی کنند احتمالا دیگران نیز که این بازتاب را در مردم می بینند، علیرغم میل باطنی خود ،تمایلی به ادامه این راه نخواهند داشت. مثالی می زنم: در مورد مهریه همگی با تعداد بالای سکه های مهریه آشناییم, ارقامی که مطمئنا بسیاری از دامادهایی که به آن تعداد راضی می شوند هرگز در طول عمر خود توانایی پرداخت آن را نخواهند داشت و با توجیه “کی داده کی گرفته” خود را راضی می کنند،(و نتایج بد برخی از این مهریه های سنگین را هر روز در صفحه حوادث روزنامه ها می توانیم بخوانیم) در حالی که می دانیم شرعا داماد باید توانایی پرداخت آن را داشته باشد و شرط مهم هم همین است. وقتی می خواهیم با این فرهنگ غلط مبارزه کنیم مهریه های ۱۴ سکه ای را به عنوان تنها مهریه هایی که به عنوان مهریه های متناسب با فرهنگ ساده گرفتن ازدواج مطرح می کنیم. آیا واقعا اینگونه است؟ آیا واقعا جوانان ما در صورت لزوم توانایی پرداخت بیش از این مقدار (حداکثر ۵/۱ میلیون تومان به پول امروز) را ندارند.؟ آیا می توان مردمی که با آن ارقام نجومی خو کرده اند اینگونه به راه آورد؟ آیا این با فلسفه وجود مهریه در تضادنیست؟ منظورم از الگوهای قابل دسترس همین است. یعنی در مقابل آن افراطها ما دچار این تفریطها نشویم. ۱۴ سکه می تواند خیلی خوب باشد و کسانی که با این تعداد توافق می کنند می توانند خیلی به هم اعتماد کنند و خوشبخت باشند و نشان دهند که آنچه پیوند آنها را محکم می کند چیز دیگری است نه تعداد سکه های مهریه . ولی آیا می توان از همه خواست اینگونه با شند؟ اگر ۱۴ عدد مقدسی است ، ۷۰و۱۱۴ هم می توانند مقدس باشند. پس بیاییم با برخورد منطقی با آسیب های اجتماعی و فرهنگهای نادرست زمینه بهبود آنها را فراهم کنیم. “م.ف”
به بهانه اول ذیحجه، سالروز ازدواج امیرمؤمنان (علیه السلام) با حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)
یکی از این نمونهها، آئین پیوند زناشویی فرزند رسول خدا ـ بالاترین مقام سیاسی و معنوی جزیرهالعرب ـ است. زاده پیامبر از چنان جایگاهی در جامعه تازه مسلمان عربی آن روز برخوردار است که میتواند با شکوهترین آئیننامه را با تشریفات کامل طلبه کند. اما تاریخ این واقعه را به گونه دیگری رقم زده است. خواستگاری در کمال سادگی، عزت و آزرم، پاسخ مثبت در اوج حیا، وقار و متانت، خرید وسائل زندگی که بیشتر آن گلین است با این که ظروف آهنی، مسی و طلایی در بازار هست، هزینهای پائین که از فروش زره تأمین شده و مراسم پذیرایی در غایت اخلاص و بیریایی! این تمام داستان ازدواج پسر عموی پیامبر خدا که دلاوری نامآور است با نوه عمویش که جایگاهی به مثابه شاهزادگان دارد! پیوندی مبارک و آسمانی با کمترین رنگ و بوی زمینی. این نمونه یک ازدواج آسان برای پیروان دین اسلام است. مسلمانانی که به کیش خویش پایبندند اما پیرایههای متعصبانه و آرایههای جاهلانه آنان را از هرگونه همسانی با جامعه اسلامی مدینه واداشته است.
اولین باشید که نظر می دهید