وی تصریح کرد: تحصیلات نقش بیشتری در بقا و حفظ خانواده دارد و به نظر میرسد سواد همانند یک عامل آگاهی بخش عمل میکند و بیسوادی و مرزهای نزدیک به آن بالاتریِن نسبت طلاق را فراهم میکند.
این پژوهشگر ادامه داد: شغل زنان در افزایش یا کاهش طلاق بسیار موثر است، به طوری که کمترین آمار طلاق در میان معلمان با چهار الی پنج درصد است و بعد از آنان زنان کارمند با ۱۰ درصد در جایگاه بعدی قرار دارند.
دامن پاک گفت: آموزشهای قبل از ازدواج و نحوه تعامل زوجین با یکدیگر، شناخت درست زوجین از یکدیگر قبل از ازدواج در کاهش میزان نرخ طلاق نقش موثری دارد.
دامن پاک خاطرنشان کرد: بیشترین طبقه مراجعه کننده به دادگاه خانواده طبقه اجتماعی و اقتصادی متوسط با حدود 50 درصد مراجعه بوده است، به خاطر اینکه در این طبقه زن هیچگونه احساس ضعف و کمبودی در برابر مرد احساس نکرده و به اصطلاح عامیانه در طبقه متوسط «من و تویی» بسیار زیاد وجود دارد.
وی با بیان اینکه بیشتر درخواستهای طلاق در پروندهها از سوی زنان علیه شوهران مطرح است، اضافه کرد: میزان تقاضای طلاق در خانوادههای با فرزند بیشتر، کمتر است در صورتی که تفاوت چندانی در میزان درخواست طلاق در خانوادههای بدون فرزند و فرزند کمتر مشاهده نشد.
دامن پاک به ارائه تعریفی از مسئله طلاق پرداخت و در همین زمینه گفت: هیچ دختر و پسری در آغاز زندگی و در پای سفره عقد تصور نمیکنند که ممکن است روزی مشکلات چنان بر او غلبه کند و شرایطی بر او تحمیل شود تا دادخواست طلاق داده و به زندگی مشترکش پایان دهد.
این پژوهشگر با بیان اینکه تاریخچه طلاق به تاریخچه ازدواج بر میگردد، تصریح کرد: به همان علت که بشر بنا به درخواست طبیعی خود پیوند ازدواج میبندد تا در کانون گرم خانواده و درکنار همسر خود به سکون و آرامش برسد، به همان گونه نیز ممکن است به دلایلی از ادامه زندگی خودداری کرده، طلاق را بپذیرد. گویی طلاق و ازدواج در یک زمان در عالم پدید آمدند.
وی با اشاره به مخالفت آموزههای اسلام با طلاق، خاطرنشان کرد: اسلام میخواهد تا حد امکان طلاق صورت نگیرد، اسلام طلاق را به عنوان یک چارهجویی در مواردی که چاره منحصر به جدایی است تجویز کرده است. از نظر اسلام منفورترین حلالها در نزد خدا طلاق است.
وی با بیان اینکه پدیده تلخ طلاق در جوامع انسانی در حال افزایش است اظهار داشت: بر اساس پژوهشهای تطبیقی بیشترین آمار طلاق در کشور آمریکا اتفاق میافتد و در آن کشور نیمی از ازدواجها به طلاق ختم میشود.
دامن پاک گفت: جای تاسف است که کشور ایران در این رابطه مقام چهارم را به خود اختصاص داده است و تقریبا یک چهارم ازدواجها در این کشور به طلاق ختم میشود.
وی عدم تفاهم، عدم بلوغ اجتماعی، ازدواج اجباری، توقعات بیجا، چشم و هم چشمی، اختلالات عاطفی و روانی، اعتیاد، بداخلاقی، خشونت، تفاوتهای فرهنگی، اختلاف سن، ازدواج دوم، سوءظن، دخالت دیگران در زندگی، عدم علاقه و… را از جمله دلایل بروز طلاق عنوان کرد.
این پژوهشگر پنج عامل جنسی، اقتصادی، شخصیتی، ارتباطی و اجتماعی را مهمترین عوامل تاثیرگذار بر طلاق دانست و در تعریف این عوامل اظهار داشت: تحقیقات نشان داده که دست کم 60 درصد طلاقهایی که در دادگاههای خانواده صورت میگیرد، ریشه در مسائل جنسی دارد.
وی ادامه داد: مشکلات اقتصادی و عدم تامین معیشت و فقر، پائینبودن سطح درآمد خانوار، بیکاری، مسکن نامناسب و بالا بودن نرخ خرید و اجاره، ضعف یا فقدان ثبات شغلی هر یک میتواند به نحوی در بروز طلاق سهم داشته باشد.
دامن پاک با بیان اینکه بالابودن سطح توقع زوجین در ابتدای زندگی و بسنده نکردن به حداقلها فشار مضاعفی را به خانوادهها تحمیل میکند، خاطرنشان کرد: فقدان مهارت کافی برای شروع زندگی، فقدان آگاهی از اصول و بنیانهای حل مسئله بین زوجین، فقدان اعتماد به نفس و خودباوری در زوجین یا یکی از آنها، فقدان پایبندی فرد به اصول اخلاقی و خیانت هر یک از زوجین به یکدیگر، فقدان قدرت ارتباطی و تفاهم بین دو طرف و تزلزل شخصیتی، تغییر در شیوه زندگی، افسردگی، فقدان صداقت هنگام شکلگیری روابط زناشویی و آشکارشدن صورتهای پنهان زندگی زوجین، اختلاف سنی اساسی و… نیز از جمله مسائل شخصیتی است که بر طلاق تاثیر میگذارد.
وی در مورد مشکلات ارتباطی گفت: سوءظن و بدبینیهای کاذب، عدم انطباق بین انتظارات و مسئولیتهای متقابل، بیتوجهی به تامین نیازها و انتظارات متقابل، درک نامتوازن از نقش زن و مرد در زندگی مشترک، خودمحوری، فقدان گذشت، غرورهای کاذب، لجاجتهای کودکانه، پرده دری متقابل و عدم تامین احترام متقابل، میل به انتقامجویی، حساسیتهای بیش از حد، افزایش فاصله کلامی بین زوجین، پرخاشگری و مجادله دائمی بین زوجین، دخالتهای اطرافیان، بیعلاقگی به همسر و تمایل به دور بودن از وی برای مدت طولانی و… نیز از جمله این مشکلات هستند.
وی ادامه داد: در مسئله اجتماعی نیز مواردی همچون اختلاف فرهنگی و سطح طبقاتی بین خانوادههای زوجین، مهاجرتهای بیرویه از روستاها به شهرها و از شهرهای کوچک به شهرهای بزرگ، رشد فزاینده کلانشهرها و کاهش سیستمهای کنترل اجتماعی غیررسمی در جامعه، اعتیاد به مواد مخدر و الکل از جمله متغیرهای موثر بر طلاق هستند.
وی گفت: در دو دهه اخیر و با گسترش زندگی شهرنشینی، افزایش ظواهر مدرنیته و تغییر شیوه زندگی از سنتی به مدرن، نظام خانواده در ایران دستخوش تغییراتی شده است، به گونهای که این مسئله سبب شده که آمار طلاق به میزان قابل توجه و نگران کنندهای افزایش یابد.
دامن پاک ادامه داد: با توجه به تجدد امروزی و تغییر ارزشها و هنجارها، تبعیت از ساختار کهن و سنتی در نزد دختران و زنان از بین رفته و آنان در همه موارد خود را با مرد یکسان میدانند که این دو ساختی شدن جامعه سبب بروز طلاق میان زوجها میشود.
وی یادآور شد: کوچک شدن حجم خانواده، دگرگونشدن برداشتهای افراد از طلاق و تغییراتی در نقشهای مردان و زنان باعث شده است که امروزه مردم با غم و تشویش کمتری در مقایسه با گذشته به ازدواج روی میآورند، چراکه طلاق برای آنان در حکم بیمهای تلقی میشود و در صورتی که ازدواج ایجاد مشکل کرده و یا حالت موفقیتآمیز و خشنودکنندهای برای آنها نداشت میتوانند آن را رها کنند.
این پژوهشگر به پیامدها و آثار زیانبار طلاق اشاره کرد و گفت: طلاق، یک مسئله فردی نیست که عواقب و عوارض آن تنها دامن افراد درگیر با آن را بگیرد بلکه به عنوان یک معضل اجتماعی، جامعه را هم به بندگی و بردگی میکشاند.
وی گفت: طلاق ضمن از هم گسیختگی و از هم پاشیدگی کانون خانواده، عواقب بسیاری را برای افراد جامعه داشته و میتواند منشا بسیاری از آسیبهای اجتماعی مانند انحرافات جنسی، خودکشی، فرار از منزل، سرقت، اعتیاد، تکدیگری، ولگردی و… شود.
دامن پاک با بیان اینکه تلاش برای پیشگیری از طلاق در کاهش آسیبهای اجتماعی موثر است، تصریح کرد: طلاق پدیدهای است که بر تمامی جوانب جمعیت یک جامعه اثر میگذارد و از طرفی بر کمیت جمعیت اثر مینهد، یعنی واحد مشروع و اساسی تولید مثل یعنی خانواده را از هم میپاشد.
وی با اشاره به تاثیر منفی طلاق بر کیفیت جمعیت گفت: طلاق موجب میشود فرزندانی محروم از نعمتهای خانواده تحویل جامعه شوند که احتمالاً فاقد سلامت کافی روانی در احراز مقام شهروندی یک جامعهاند، بنابراین آسیب اجتماعی ناشی از این اقدام نه تنها متوجه اعضای خانواده، بلکه متوجه کل جامعه و نسل آینده است.
وی ادامه داد: طلاق به عنوان یک پدیده که به گسست خانواده میانجامد، بر جنبههای مختلف شخصیت کودکان و نوجوانان تاثیر میگذارد.
وی خانواده را کانون حفظ سنن ملی و اخلاقی و مرکز رشد عواطف و احساسات انسان دانست و اظهار داشت: خانواده هسته مرکزی اجتماع است و نخستین اجتماعی است که هر فرد انسانی در آن گام مینهد و آداب زندگی و اصول و رسوم اجتماعی و تعاون و همکاری و ایثار و ازخودگذشتگی را در آن فرا میگیرد.
وی با اشاره به اینکه خانواده، بنیادیترین نهاد در اجتماعات بشری است تصریح کرد: در اهمیت جایگاه خانواده همین بس که برای زوال فرهنگی یک ملت، تزلزل بنیاد خانواده کافی است. جوامعی که بخشی از افراد آن از کانون گرم خانواده بر نخواسته و دست محبت پدر و آغوش مادر را درک نکردهاند و تحت تربیت و آموزش و نظارت قرار نگرفتهاند، آثار گسیختگی امور و بیهویتی فرهنگی به همان نسبت کاملاً هویدا است.
وی با اشاره به جایگاه زن در خانواده اظهار داشت: زن محور اصلی ساختار نهاد خانواده، در سراسر تاریخ اسلام حرمت و کرامت یافته است، چراکه رمز رستگاری انسانها، رشد و شکوفایی استعدادها و تعالی و تکامل بشری در گرو اراده شورانگیز و عاشقانه زن در جایگاه مادر و همسر نهفته است.
دامن پاک پایبندی به اصول و مبانی اخلاقی در خانواده را مهم دانست و گفت: قانون حقوق و تکالیفی را برای زوجین تعیین کرده و ضمانت اجرایی برای آن در نظر گرفته است، ولی باید توجه داشت که قانون به تنهایی نمیتواند آرامش و سعادت خانواده را تأمین کند، از این رو خانواده باید بیش از هر چیز پایبند اصول و مبانی اخلاقی باشد.
وی ادامه داد: توسل به ضمانت اجرای حقوقی و رجوع به مقامات قضایی، به هنگام ضرورت، به عنوان آخرین علاج، باید مورد استفاده واقع شود.این پژوهشگر فضای حاکم بر دادگاههای خانواده را مناسب ندانست و گفت: فضای حاکم بر دادگاههای خانواده به دلیل کثرت پروندهها و مراجعات و فقدان ابزارهای مشاورهای مناسب، برای جلوگیری از وقوع طلاق چندان مناسب نیست که در این خصوص نیز باید توسط صاحب نظران چارهاندیشی شود.
یک پژوهشگر مسائل اجتماعی گفت: بیشترین آمار طلاق مربوط به زنان خانهدار با ۶۸ درصد است.
به گزارش خبرنگار مهر در قم، ناهید دامن پاک مقدم ظهر سه شنبه در همایش تحکیم خانواده که در سالن کوثر سازمان تبلیغات اسلامی قم برگزار شد اظهار داشت: بیشترین میزان تقاضای طلاق در زنان خانهدار (بیش از 72 درصد) در مقایسه با زنان شاغل مشاهده میشود که این امر شاید موید نظر جامعهشناسان باشد که احساس استقلال در خانمها سبب افزایش رضامندی زناشویی میشود.
وی با بیان اینکه حدود 50 درصد از طلاقها در سه سال اول ازدواج رخ میدهد اظهار داشت: هر چه سطح تحصیلات زوجین بالاتر باشد واکنش آنها به موقعیتهای زندگی با احساسات مناسبتری همراه است و از توانایی حل مشکلات خانوادگی به میزان بالاتری برخوردارند…………
اولین باشید که نظر می دهید