يك روز در زندان زنان
ديدار بعدي در مركز مشاوره زندان وكيل آباد انجام مي گيرد .
سميه 15 ساله اولين دختري است كه روبرويم مي نشيند و قصه پر غصه زندگي اش را اين گونه تعريف مي كند : 12 ساله بودم كه با يك پسر دوست شدم و از خانه فرار كردم. دو سال با او بودم سپس دستگير شدم و مرا تحويل خانواده دادند، اما دوباره فرار كردم .
از او مي خواهم در مورد علت فرارش بيشتر توضيح بدهد، آهي مي كشد و مي گويد: طلاق…، نابساماني خانواده، بعد ادامه مي دهد: پنج ساله بودم كه مادر و پدرم از هم طلاق گرفتند. مادرم ازدواج كرد و پدرم سرپرستي من و برادرم را كه دو سال از من بزرگتر است، برعهده گرفت. كلاس اول راهنمايي بودم كه با پسري دوست شدم. مي خواست با من ازدواج كند و حتي به خواستگاري ام هم آمد، اما پدرم مخالفت كرد. من هم با او فرار كردم. پدرم به همه جا سر زد و عكسم را به روزنامه ها داد و وقتي دستگير شدم، مادرم مي خواست مرا به پزشك قانوني ببرد و به همين دليل دوباره فرار كردم، آخر از پدرم خجالت مي كشيدم، اما اين بار جايي نداشتم كه بروم . در پارك با يكي از دختران فراري آشنا شدم، او مرا به يكي از مراكز فساد برد. من كه آب از سرم گذشته بود همان جا پيش زني به نام خاله سوسن، ماندگار شدم. و او مرا به انواع موادمخدر مبتلا كرد. اين اواخر كريستال نيز مصرف مي كردم، با اين اوصاف يك سال ديگر هم در آن لجنزار بسر بردم تا اينكه محل تجمع ما لو رفت و همه ما را دستگير كردند .
دومين نفري كه مددكار معرفي مي كند 14 سال دارد و در حقيقت از خانه شوهر فرار كرده است .
خودش مي گويد: پدر و مادرم هر دو معتادند، دو سال پيش از سر ناچاري با مردي كه هم سن پدرم بود، ازدواج كردم، اما اصلاً دوستش نداشتم و هميشه منتظر فرصتي بودم تا از او جدا شوم و اين فرصت را پسر همسايه به وجود آورد .
سر راهم قرار گرفت و با چرب زباني اغفالم كرد. يك شب بي سر و صدا با هم فرار كرديم و به مشهد آمديم، مي خواستيم در يك هتل اقامت كنيم كه به ما مشكوك شدند و دستگيرمان كردند .
نفر بعدي هم فرزند طلاق است. او كه 12 سال بيشتر ندارد تا كنون چند بار از خانه گريخته است و سرانجام نيز در دام باندهاي فساد گرفتار شده و سر از زندان درآورده است .
* آمار تكان دهنده
براساس تحقيقي كه سال قبل بر روي 120 دختر با سابقه فرار از منزل در بهزيستي، مراكز بازپروري و زندان صورت گرفته است 93 درصد اين دختران سابقه دستگيري و زندان پس از فرار را دارند .
بيش از 70 درصد دختران فراري از هفته اول مورد سوء استفاده جنسي قرار گرفته اند و ميانگين سن آنها از 14 تا 20 سال است .
اكثر اين دختران چند روز پس از فرار جذب باندهاي خريد و فروش موادمخدر و قاچاق مي شوند و از آنها براي توزيع موادمخدر و يا اعمال منافي عفت سوء استفاده مي كنند و براي اينكه فكر فرار و لو دادن اعضاي گروه را به ذهن خود راه ندهند، صاحبان و گردانندگان باندهاي فساد آنان را وادار به مصرف موادمخدر مي كنند .
براساس تحقيقي كه چندي پيش بر روي 200 دختر فراري صورت گرفته، بيش از 40 درصد اين دختران داراي سابقه اعتياد هستند كه حشيش و ترياك عمده ترين مواد مصرفي بيش از 60 درصد دختران فراري را تشكيل مي دهد .
* فقر، اعتياد، تبعيض و تحقير
رئيس انجمن مددكاري ايران معتقد است: دلايل زيادي براي فرار از منزل وجود دارد .
اين دلايل هم اجتماعي است هم خانوادگي و مهم ترين دليل آن فقر اقتصادي و فرهنگي است و ديگر اينكه خانواده ها هيچ كدام به چگونگي درست رفتار كردن با فرزندانشان وقوف كامل ندارند .
به گفته دكتر مصطفي اقليما، در كنار اين عوامل بايد تبعيضهاي اجتماعي را نيز در نظر گرفت دختري كه پدرش به دليل اعتياد و يا هر مشكل ديگر در زندان به سر مي برد از طرف دوستان و همسالان مورد تحقير قرار مي گيرد، چگونه مي توان روحيه تخريب شده اين دختر نوجوان را بازسازي كرد؟
از سوي ديگر بين دختران و پسران نوجوان در مواجهه با مشكلات تفاوت وجود دارد .
مشكلات خانوادگي و تحصيلي براي دختران بيشتر از پسران تنش ايجاد مي كند. دختران بيشتر از پسران شكستهاي زندگيشان را به ناتواني خود نسبت مي دهند، در حالي كه پسرها عدم موفقيتهاي خود را در اثر مشكل بودن مسايل و عدم تلاش بيشتر مي دانند .
به گفته دكتر زهرا حاج محمد كاشي جامعه شناس، نوجوانان به دليل انگيزه هاي دروني داراي روحيه مقاومت، پرخاشگري و تا حدي طغيانگر هستند .
چنين روحيه اي منجر به نگاه رويايي و غيرواقعي آنان نسبت به آينده مي شود و از آن جا كه قادر به حل مشكلات خود نيستند، از خانه فرار مي كنند .
اين كارشناس درخصوص علت ورود اين دختران به شهرهاي بزرگ معتقد است: شهرهاي بزرگ از ديدگاه اين نوجوانان داراي امكانات وسيعي است و با توجه به كثرت جمعيت، دختران فراري در ميان مردم گم مي شوند و در نتيجه يافتن آنها توسط خانواده يا پليس مشكل است .
به گفته وي، بهترين راه حل براي مبارزه با پديده فرار دختران، از بين بردن فقر اقتصادي و فقر فرهنگي در درون خانواده هاست و نهادهاي مربوطه هم بايد تلاش كنند تا مانع تبديل اين دختران به بزهكاران آينده شوند .
* فقدان جو عاطفي سالم
به گزارش ایونا ، سرهنگ سيدمحمد حسيني رئيس اداره مشاوره و مددكاري فرماندهي انتظامي خراسان رضوي نيز در رابطه با اين موضوع به گزارشگر ما مي گويد : به نظر مي رسد پديده فرار دختران نسبت به سالهاي گذشته رو به افزايش است، البته در مورد اين پديده يا كاهش سن دختران فراري آمار معتبري وجود ندارد، اما آنچه مسلم است فرار از منزل فقط مختص دخترها نيست، بلكه پسرها نيز به اين پديده اجتماعي مبتلا هستند. به هر حال فرار دختران از دو بعد قابل بررسي است، فردي و خانوادگي .
سرهنگ حسيني ابتدا اين پديده را از بعد خانوادگي مورد بررسي قرار مي دهد و در ادامه مي گويد: براساس تحقيقاتي كه درخصوص اين مقوله انجام شده اغلب دختراني كه دچار اين مشكل مي شوند متعلق به خانواده هايي هستند كه فقدان جو عاطفي سالم در خانواده آنان به چشم مي خورد و با آشفتگي و نابساماني هاي متفاوتي از قبيل طلاق، اعتياد و طلاق رواني درگيرند و طبيعتاً دخترها با شرايط روحي رواني و حساسيتي كه دارند بيشتر از پسرها لطمه مي خورند و واكنش نشان مي دهند كه يكي از اين واكنشها فرار از محيط خانه است .
اما از بعد فردي اگر بخواهيم دقيقاً اين مسأله را مورد بررسي قرار دهيم متوجه مي شويم كه دخترها به دليل اينكه زودتر از پسرها بالغ مي شوند بحران دوران بلوغ را زودتر تجربه مي كنند و همين امر موجب مي شود كه حساسيت آنها در سنين پايين تر از پسرها ايجاد شود از بعد ديگر هم در نتيجه خلاهاي عاطفي كه در كانون خانواده ها وجود دارد اين قبيل دختران تعلق خاطر و دلبستگي هاي افراطي به گروههاي هم سن و سال خودشان پيدا مي كنند و در نتيجه به جاي همانندسازي با والد هم جنسشان با گروههاي هم سن و سال خود همانند سازي مي كنند و تحت تأثير نابهنجاريهاي اجتماعي مرتكب خلافهاي گوناگون از جمله فرار از منزل مي شوند .
نكته ديگر اينكه بيشتر دختران فراري هوش بهرشان از نرم جامعه پايين تر است، به همين جهت براي حل مسايل و مشكلاتشان به شكل منطقي با قضايا برخورد نمي كنند و در نتيجه براي عوض كردن محيط نابسامان و آشفته خودشان به يك محيط بهتر اقدام به فرار از خانه مي كنند كه البته بعد از فرار در شرايط بسيار بدي قرار مي گيرند و تقريباً اكثر آنان مورد سوء استفاده هاي جنسي واقع مي شوند و مشكلاتي از اين بابت برايشان به وجود مي آيد كه حتي اگر زمينه بازگشت به خانه برايشان فراهم شود، احساس مي كنند پلهاي پشت سر خود را خراب كرده اند و ديگر نمي توانند برگردند و دچار درماندگي مي شوند و در نهايت براي فرار از بي پناهي و درماندگي در دام باندها و مراكز فساد مي افتند و به اشكال مختلف مورد بهره كشي قرار مي گيرند .
اين از بعد فردي است و تبعاتي كه خود فرد با آن درگير مي شود و بيشتر هم غير قابل جبران است، اما از بعد اجتماعي اگر در مراحل اوليه از بروز اين پديده پيشگيري شود، خيلي از سازمانها و تشكيلات درگير اين معضل نخواهند شد، يعني اگر سرمايه گذاري كنند كه كانون خانواده كانون سالم و مناسبي باشد طبيعتاً اين مشكل بروز نمي كند و بسياري از سازمانهاي حمايتي، قضايي، پليسي و مراكزي كه با اين مشكل و معضل رو به رو هستند درگير اين مسأله نخواهند شد و البته براي رسيدن به اين هدف سياستگذاران و برنامه ريزان جامعه بايد به كانون خانواده بيشتر توجه نمايند و شرايطي ايجاد كنند كه نوجوانان خيلي راحت بتوانند در مواقع بروز مشكلات مختلف با منابع و مراكز مشاوره و مددكاري در ارتباط مستقيم باشند و مشكلات خود را به شكل منطقي و مناسب حل و فصل نمايند .
بحث دختران فراري پديده اي است كه همواره وجود داشته و جوامع مختلف با اين مشكل رو به رو بوده و هستند، اما متأسفانه طي سالهاي اخير علاوه بر اينكه آمار دختران فراري رو به افزايش گذاشته، سن آنان نيز كاهش يافته است .
به گزارش ایونا ، اولين ديداري كه با يك دختر فراري كم سن و سال دارم در مركز نگهداري دختران فراري است .
زهرا 12 سال بيشتر ندارد، مي گويند، سه سال پيش از خانه فرار كرده است و در اين مدت در مركز فساد مورد سوء استفاده و بهره كشي قرار گرفته و با اين سن كم معتاد هم شده است !……..>>>>
اولین باشید که نظر می دهید