رفتن به نوشته‌ها

برنامه مداخله‌ای الگوی مشاوره پیشگیری از طلاق و تأثیر آن بر کاهش طلاق

دیدگاه‌های نظری متعددی با رویکردهای متفاوت به‌دنبال تبیین و حل تعارضات زناشویی و در نتیجه جلوگیری از طلاق در خانواده هستند. هرکدام از این رویکردها از منظر رویکردهای دیگر نقاط ضعفی دارند و همچنین به دلیل این‌که این رویکردها با توجه به فرهنگ جوامع دیگر ارایه‌ شده و به مسایل فرهنگی و بافتی به‌خصوص فرهنگ جامعه ما توجه لازم را نداشته‌اند، لازم است تا الگوی مشاوره‌ای تدوین و ارایه شود که علاوه‌بر مطالبی که آن رویکردها بیان کرده‌اند، به مسایل فرهنگی و بافتی جامعه ایران هم توجه شود.
به گزارش مهرخانه، الگوی مشاوره پیشگیری از طلاق، یک روش مشاوره‌ای- پیشگیرانه است که با استفاده از اطلاعات به‌دست‌آمده از زوج‌های در آستانه طلاق و نیازهای خاص آن‌ها، می‌خواهد به زوج‌های ناسازگار و در آستانه طلاق کمک کند تا از طلاق منصرف ‌شده و مشکلاتشان را به روش مناسبی حل کنند و در نهایت کیفیت زندگی آن‌ها را بالا ببرد.
با توجه به عواقب وخیمی که طلاق از لحاظ اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و روانی باری افراد و جوامع دارد و همچنین به‌دلیل نبود الگوی درمانی یکپارچه و جامع در این مورد، ضروری است که در این زمینه به پژوهش پرداخته شود. بنابراین، با توجه به هدف این پژوهش که بررسی اثربخشی الگوی مشاوره پیشگیری از طلاق بر کیفیت زندگی و انصراف از طلاق زوج‌های در آستانه طلاق است، درصدد پاسخ‌گویی به این سؤال هستیم که آیا الگوی مشاوره پیشگیری از طلاق می‌تواند در تصمیم به طلاق زوج‌ها تأثیر بگذارد و در نهایت کیفیت زندگی‌شان را بهبود بخشد؟
روش پژوهش
این پژوهش از نوع تحقیق نیمه‌آزمایشی، پیش‌آزمون- پس‌آزمون با روش کنترل نامعادل است. جامعه آماری پژوهش را تمامی زوج‌های متقاضی طلاق مراجعه‌کننده به مرکز مشاوره خانواده دادگستری شهرستان سنندج در سال 1390، که تعداد آن‌ها 3271 مورد بود، تشکیل دادند.
برای انتخاب نمونه پژوهش، شرایطی برای انتخاب زوج‌ها گذاشته شد که عبارت بود از: 1. تعارضات شدید زناشویی، 2. سواد خواندن و نوشتن، 3. مراجعه به دادگستری جهت طلاق و 4. داوطلب شرکت در جلسات مشاوره‌ای.
یافته‌ها
نتایج توصیفی یافته‌ها، نشان داد که دامنه سنی آزمودنی‌ها بین 20 تا 40 سال است. بیشترین درصد فراوانی تحصیلات مربوط به سطح تحصیلات دیپلم بوده است. بیشترین درصد فراوانی شغل در گروه آزمایش دولتی و درگروه کنترل آزاد بود. در 30 درصد از گروه آزمایش، سوابق طلاق در خانواده گزارش ‌شده است. این درصد در گروه کنترل 19 درصد است.
در گروه آزمایش نسبت فامیلی با همسران خود نداشته، اما در گروه کنترل 12.5 درصد زوجین با هم فامیل بوده‌اند. 50 درصد گروه آزمایش و کنترل، مدت آشنایی قبل از ازدواج‌شان کمتر از یک ماه بوده است. در گروه کنترل 50 درصدشان بیشتر از 6 ماه باهم آشنایی قبل از ازدواج داشته‌اند. 62 درصد از گروه آزمایش و 37.5 درصد گروه کنترل دارای فرزند نبودند. 50 درصد گروه کنترل دارای یک فرزند بودند.
پرخاشگری همسر؛ عمده‌ترین علت درخواست طلاق
در هر دو گروه آزمایش و کنترل، بیشترین درصد فراوانی دفعات ازدواج، یک‌بار بوده است. حدود 94 درصد از والدین گروه آزمایش و 81 درصد از والدین گروه کنترل، با این ازدواج موافق بوده‌اند. در هر دو گروه آزمایش و کنترل، بیشترین درصد فراوانی علت تقاضای طلاق، پرخاشگری همسر گزارش ‌شده است و نهایتاً 81.3 درصد گروه آزمایش و 100 درصد گروه کنترل اهل تسنن بودند.
برنامه مداخله‌ای الگوی مشاوره پیشگیری از طلاق و تأثیر بر کاهش طلاق
نتایج نشان داد که میانگین نمرات پس‌آزمون کیفیت زندگی در هر دو گروه افزایش‌یافته است، اما این افزایش در زوج‌های گروه آزمایش بیشتر از گروه کنترل است. بدین‌معنا که نمره کیفیت زندگی زوج‌هایی که در برنامه مداخله‌ای الگوی مشاوره پیشگیری از طلاق شرکت کرده بودند، بیشتر از گروه کنترل‌ شده است.
الگو توانسته است 10 نفر از 16 نفر گروه آزمایش را از طلاق منصرف کند که این امر، نشان‌دهنده مؤثربودن این روش است. در تبیین نتایج این پژوهش می‌توان گفت که الگوهای زوج‌درمانی مختلف سعی می‌کنند با شناسایی زمینه‌های تعارض و آشفتگی‌های موجود در روابط زوج‌ها، تعارضات آن‌ها را شناسایی کرده و به زوج‌ها کمک کند تا در این زمینه‌ها مشکلاتشان را رفع کنند و به‌تبع آن روابطشان رو به بهبود بگذارد. الگوی مداخله‌ای یکپارچه در این پژوهش هم در مرحله اول، با تمرکز بر تصمیم به طلاق زوج‌ها، قصد داشت که تصمیم آن‌ها را خنثی کند، که توانست 5 زوج را در گروه آزمایش منصرف کند.
همچنین در مرحله بعد به شناسایی زمینه‌ها و علت‌های مشکلات زوج‌ها و راهبردهایی برای حل این تعارضات و مشکلاتشان پرداخت که با استفاده از یکپارچه‌کردن الگوهای PREP، بینش‌محور، هیجان‌مدار، روان‌درمانی مبتنی بر بهبود کیفیت زندگی، و الگوهای ارتباطی، سعی در نایل‌شدن به این اهداف کرد.
در نهایت وقتی زوج‌ها توانستند مشکلات را شناسایی و حل کنند، برنامه‌هایی برای بهبود کیفیت زندگی‌شان ارایه‌ می‌شود تا کیفیت زندگی‌شان را ارتقاء بخشند. به همین‌خاطر زوج‌های گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل، کیفیت زندگی‌شان بهبود بیشتری پیدا کرده بود.
مداخلات درمانی و حل تعارضات زناشویی
با توجه به نتایج این پژوهش می‌توان نتیجه‌گیری کرد که در تعارضات خانوادگی و دادخواست‌های طلاق زوج‌ها، مداخله‌های درمانی‌ای که به جنبه‌های مختلف تعارضات و مشکلات زناشویی توجه دارند، می‌تواند مؤثر بوده و تصمیم به طلاق زوج‌ها را کاهش دهد. به‌همین‌خاطر مشاوران خانواده باید سعی کنند که در تعارضات زناشویی شدید با استفاده از رویکردهای یک‌پارچه که ب افرهنگ بومی مراجعان هماهنگی داشته باشد، مداخله کرده و تصمیم به طلاق مراجعان را خنثی کنند و بعد از این‌که مراجعان از طلاق منصرف شدند، در جلسات درمانی متعدد بعدی، روی زمینه‌های عارض آن‌ها کار کنند و با اصلاح جنبه‌های معیوب آن‌ها به سازگاری زناشویی و افزایش کیفیت زندگی‌شان کمک کنند.
از الگوی مشاوره ارایه‌شده در پژوهش حاضر می‌توان در مراکز مشاوره خانواده، مراکز مشاوره خانواده دادگستری، بهزیستی و سایر مؤسساتی که با خانواده‌ها و تعارضات شدید آن‌ها سروکار دارند، استفاده کرد. ازسوی دیگر زمانی که رویکردهای زوج‌درمانی تأثیر زیادی بر حل تعارضات ندارند، استفاده از رویکردهای یک‌پارچه و جامع، می‌تواند اثرگذارتر و کاربردی‌تر باشد.
لازم به ذکر است این پژوهش با عنوان کامل “بررسی اثربخشی الگوی یک‌پارچه مشاوره پیشگیری از طلاق بر کیفیت زندگی و انصراف از طلاق زوج‌های در آستانه طلاق”، توسط امید مرادی و دکتر معصومه اسمعیلی انجام و سال 1391 در فصل‌نامه علمی- پژوهشی مشاوره و روان درمانی خانواده منتشر شده است.
منتشر شده در اخبار

اولین باشید که نظر می دهید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *