رفتن به نوشته‌ها

تفاوت طلاق و فسخ نکاح

ناتوانی جنسی شوهر منجر به بروز خشونت خانگی از نوع خشونت در هم بستری  موضوع جلسه ای بود که با نرگس و خانواده اش داشتم . پدر نرگس ترجیح دادکه در بیرون اتاق مشاوره به انتظار بنشیند تا دخترش در کنار مادر، به راحتی ماجرای زندگی خود را تعریف کند. به نرگس گفتم موضوع را به طور کامل برایم تعریف کند، نرگس گفت: موضوع ازدواج من و پسر عمویم حسن از بچگی مطرح بود، عمویم همیشه در جمع فامیلی می گفت عقد پسر عمو و دختر عمو را در آسمان ها بسته اند و به دنبال حرف او،  زن عمو هم می گفت نرگس عروس خودم است. اما موضوع ازدواج من و حسن از زمانی که دیپلم گرفتم جدی شد زیرا در این زمان و به اصرار خانواده عمویم و موافقت پدرم مراسم خواستگاری برگزار شد.

مادرم تمایلی به این ازدواج نداشت اما پدرم موافق بود، حسن هم  در روز خواستگاری کلیه شرایط مرا برای داشتن منزل مستقل و ادامه تحصیل و اشتغال  پذیرفت به همین جهت من هم به این ازدواج رضایت دادم، تاریخ عقد و عروسی مشخص شد و من ظرف مدت کوتاهی به خانه بخت رفتم، در روزهای آغازین زندگی مشترک روابط جنسی حسن با من فقط از طریق ملاعبه و ملامسه بود با ادامه این روند از حسن خواستم که به روابط جنسیمان اهمیت بیشتری بدهد به صورتی که رابطه جنسی کامل تر و جدی تری با یکدیگر داشته باشیم، حسن هم پذیرفت اما اشکال اینجا بود که حسن در رابطه جنسی با من سعی می کرد با دست یا  با انواع و اقسام لوازم مثل دسته برس برای به ارگاسم رساندن من استفاده کند، چون آلت تناسلی او به هیچ وجه تحریک نمی شد، واژن من هم به خاطر فرو رفتن این لوازم جراحت شدیدی دیده بود و ادامه این وضع برایم غیر ممکن بود به این لحاظ  با اعتراض های شدید من، حسن تصمیم به معالجه گرفت اما به گفته پزشکان امکان معالجه وجود نداشت به همین جهت در نهایت ناگزیر شدم، زندگی مشترک را ترک کنم و به نزد خانواده ام برگردم، حالا از شما می خواهم که کمک کنید و بگوئید در حال حاضر در چه وضعیت حقوقی قرار دارم آیا می توانم  طلاق بگیرم آیا غیر از طلاق راه دیگری وجود دارد؟ به نرگس گفتم، عقد نکاح موجب پیوند و ایجاد زوجیت بین زن و مرد می شود ولی عامل قهری و غیرارادی مرگ هر یک از زوجین و نیز عوامل ارادی طلاق و فسخ نکاح و بذل مدت در عقد انقطاع، موجب انحلال عقد نکاح و گسستن زوجیت می گردد. ( ماده ۱۱۲۰ قانون مدنی ) نرگس گفت تفاوت طلاق با فسخ نکاح در چیست؟ گفتم تفاوت طلاق با فسخ نکاح عبارت است از:

۱-    طلاق مخصوص نکاح دائم است ولی موارد فسخ نکاح درنکاح دائم و نکاح منقطع یکسان است (مواد ۱۱۵۲ و ۱۱۵۳ قانون مدنی)

۲-    طلاق عمل حقوقی یک جانبه (ایقاع) است که به وسیله شوهر یا نماینده قانونی او انجام می شود در حالی که فسخ ممکن است به وسیله شوهر یا زن واقع شود.

۳-     پیش از وقوع طلاق باید از دادگاه حکم یا اذن گرفته شده ولی فسخ نکاح نیاز به این اقدام ندارد و رسیدگی دادگاه محدود به احراز وجود حق فسخ است و تکلیفی در باب اصلاح زوجین و ارجاع به داوری ندارد.

۴-    عدم ثبت طلاق و رجوع  ان دارای محکومیت تا یک سال حبس تعزیری می باشد.این در حالی است که قانون نسبت به  عدم ثبت فسخ نکاح سکوت کرده است.

۵-    طلاق نیازمند تشریفات خاص است، به همین جهت اجرای صیغه مخصوص و حضور دو شاهد عادل (مرد) از ضروریات طلاق می باشد ولی فسخ نکاح تنها به اراده صاحب حق انجام می پذیرد. (ماده ۱۱۳۲ قانون مدنی)

۶-    برای انجام طلاق شرایط خاص  جسمی در زن ضروری می باشد ولی به موجب ماده ۱۱۳۲ قانون مدنی رعایت این ترتیب در فسخ نکاح شرط نیست. به همین سبب فسخ نکاح در دوران عادت زنانگی و نفاس زن ممکن است. در حالی که طلاق زن در این دوران درست نیست. (ماده ۱۱۴۰ قانون مدنی)

۷-    در طلاق رجعی شوهر می تواند در زمان عده به نکاح رجوع کند، اما در فسخ نکاح امکان رجوع وجود ندارد و تشکیل دوباره خانواده جز با نکاح جدید ممکن نیست.

۸-    در زمان عده طلاق رجعی ، نفقه بر عهده شوهر است مگر این که طلاق در حال نشوز واقع شده باشد لیکن اگر عده از جهت فسخ نکاح و یا طلاق بائن باشد زن حق نفقه ندارد مگر در صورت حمل از شوهر خود.( ماده ۱۱۰۹ قانون مدنی )

۹-    در صورتی که مرد پیش از نزدیکی زن خود را طلاق دهد، زن مستحق نصف مهریه است (ماده ۱۰۹۲ قانون مدنی) ولی هرگاه عقد نکاح به جهتی قبل از نزدیکی فسخ شود، زن حق مهریه ندارد، مگر در صورتی که موجب فسخ، ناتوانی جنسی مرد ( عنن ) باشد که زن مستحق نصف مهریه است.

۱۰-  فسخ نکاح هرچند بار که بین زن و مرد اتفاق افتد ایجاد حرمت نمی کند ولی با انجام  طلاق بائن  حرمت بوجود می آید .

البته بین فسخ نکاح و طلاق مشترکاتی هم وجود دارد که عبارت است از:

۱-هر دو به رابطه زوجیت خاتمه می دهند.

۲-عده زن در هر دو یکسان است.

۳-هر دو ایقاع اند. البته در طلاق ایقاع برای مرد است ولی در فسخ نکاح برای هر دو.

بعد از توضیحاتی که در خصوص تفاوت طلاق با فسخ نکاح  و وجوه اشتراک آنها ارائه کردم مادر نرگس رو به من کرد و گفت اساسا فسخ نکاح در چه مواردی است؟

پاسخ دادم: در عقد نکاح برخلاف سایر عقود لازم دیگر طرفین حق تعیین شرایط فسخ را ندارند زیرا قانونگذار به جهت حفظ کیان خانواده موارد فسخ نکاح را تعیین و در قانون احصاء نموده، موارد فسخ نکاح عبارت است از :

۱- تدلیس: ماده ۱۱۲۸ قانون مدنی مقرر می دارد: “هر گاه در یکی از طرفین صفت خاصی شرط شده و بعد از عقد معلوم شود که طرف مذکور فاقد وصف مقصوده بوده یرای طرف مقابل حق فسخ خواهد بود …….”

تدلیس در عقد نکاح، یعنی یکی از طرفین با  توسل به عملیات یا اعمال متقلبانه، نقص خود را کتمان نموده باشد و یا خود را دارای صفات عالیه معرفی می نماید که در اصل فاقد آن صفات بوده باشد. طبق قانون مجازات اسلامی ، مجازات تدلیس کننده از ۶ ماه تا دو سال حبس و جبران خسارت وارده است و البته حتی اگر متضرر از حق فسخ خود استفاده نکند، حق جبران خسارت برای او محفوظ  خواهد بود

۲- عیوب : عیوب موجب حق فسخ نکاح بر سه قسم است:

الف – عیوب مشترک زن و مرد: در قانون  تنها از ” جنون ” به عنوان عیب مشترک زن و مرد  نام برده شده ، برطبق ماده ۱۱۲۱ قانون مدنی، «جنون هر یک از زوجین به شرط استقرار، اعم از این که مستمر یا ادواری باشد، برای طرف مقابل موجب حق فسخ است.»

ب- عیوب مختص مرد: در ماده ۱۱۲۲ قانون مدنی عیوب مختص مرد مشخص گردیده طبق قانون هرگاه مرد به دلیل این عیوب ناتوان از انجام عمل زناشویی باشد قانون به زن حق می هد که عقد نکاح را فسخ کند این عیوب عبارتند از:

۱- عنن: ( ناتوانی جنسی مرد ) به شرط آن که بعد از گذشتن مدت یک سال از تاریخ رجوع زن به حاکم، رفع نشود

۲- خصاء : ( اخته شدن مرد )

۳- مقطوع بودن آلت تناسلی .

ج- عیوب مختص زن: عیوب مختص زن طبق ماده ۱۱۲۳ قانون مدنی عبارتند از:

۱- قرن: (استخوانی در دستگاه تناسلی زن که مانع انجام نزدیکی می شود)

۲- جذام: ( نوعی بیماری نادر و صعب العلاج )

۳- برص:( لکه های سفید یا سیاهی که در بدن زن ظاهر می گردد )

۴- اخضاء: ( اخته شدن زن )

۵- زمین گیری

۶- نابینایی از دو چشم.

این عیوب در صورتی برای مرد حق فسخ ایجاد می کند که هنگام عقد موجود باشد و مرد بدون توجه به آنها با زن ازدواج کرده باشد. (مواد ۱۱۲۴ و ۱۱۲۶ قانون مدنی)

سپس نرگس پرسید: زمان اگاهی از این امراض برای اعمال حق فسخ به چه صورت است؟ و اگر این امراض بعد از عقد حادث شد تکلیف چیست؟ و آیا در اعمال اختیار فسخ فوریتی وجود دارد؟ پاسخ دادم :

اولا: در مورد زمان اگاهی از این امراض برای اعمال حق فسخ نکاح ماده ۱۱۲۶ قانون مدنی مقرر کرده است: ” هریک اززوجین که قبل ازعقدعالم به امراض مذکوره درطرف دیگربود بعد ازعقد حق فسخ نخواهد داشت. “

ثانیا: در خصوص حدوث عارضه بعد از عقد نکاح ماده ۱۱۲۵ قانون مدنی مقرر می دارد: “جنون وعنن درمردهرگاه بعدازعقدهم حادث شودموجب حق فسخ برای زن خواهدبود. “

ثالثا: در خصوص مهلت اعمال اختیار فسخ باید گفت، به غیر از عارضه عنن( ناتوانی جنسی مرد ) در سایر موارد خیار فسخ یعنی همان اختیار برهم زدن نکاح فوری است و اگر طرفی که حق فسخ دارد بعد از اطلاع و به محض آن، نکاح را فسخ نکند اختیار او در فسخ و بر هم زدن نکاح  ساقط می شود، به شرط آن که علم به حق فسخ و فوریت آن داشته باشد. البته تشخیص مدتی که برای امکان استفاده از اختیار فسخ لازم بوده به نظر عرف و عادت است. (ماده ۱۱۳۱ قانون مدنی) همچنین اختیار فسخ نکاح قابل اسقاط است. ( ماده ۴۴۸ قانون مدنی ) بنابراین تنها استثناء بر موضوع فوریت اختیار فسخ مربوط به عارضه عنن ( ناتوانی جنسی مرد ) است ،در این حالت زن می تواند یا به دادگاه مراجعه کند یا بعد از یک سال ، در صورت عدم درمان، دادگاه می تواند به مرد قضیه فسخ نکاح را اعلام کند.

نرگس پرسید: اکنون ما برای فسخ نکاح چه اقداماتی باید بکنیم، پاسخ دادم: ما می توانیم به استناد بند ۱ ماده ۱۱۲۲ قانون مدنی و تقاضای ارجاع امر به پزشکی قانونی برای اثبات ادعا، دادخواستی جهت فسخ نکاح تقدیم دادگاه بکنیم، در نهایت با قبول موضوع از طرف نرگس و خانواده اش اقدامات لازم برای فسخ نکاح  در این پرونده به عمل آوردم.

محمد اولیایی فرد

 

منتشر شده در اخبار حقوقی خانوادهاخبار طلاق

اولین باشید که نظر می دهید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *