“پروانه” در حاليکه در هوای مه گرفته آلمان عينکی دودی بر چشم دارد مدام اشک می ريزد. درهم ريخته و پريشان است .”ديگر نمی توانم تحمل کنم، ديگر جرات نمی کنم به آن خانه بر گردم اين بار حتما مرا می کشد.” زنان ايرانی در آلمان که مورد خشونت های خانوادگی قرار می گيرند همگی به خانه های امن زنان راه نمی يابند. اين موضوع گاه به دليل عدم اطلاع و دست يابی آنها به اين خانه هاست و گاه علل فرهنگی دارد. حفظ آبرو ی خانواده و پای بندی به سنن خانواده در ايران آنها را به تحمل وا می دارد. اين سخنان زنی است که تنها جسمش آسيب نديده، روانش نيز در هم شکسته. تحقير شده است و احساس بی پناهی می کند. آسيب های روانی ناشی از خشونت ها ی خانگی تا مدت ها در زنان باقی می ماند. اعتماد به نفس آنها را از بين ميبرد. زندگی در حالت ترس دائم در دراز مدت زنان را بيمار می کند. درمان ایـن بيماری ها تا زمانی که علل آن از ميان نرفته است امکان ندارد. خشونت عليه زنان ابعاد جهانی دارد. در کشورهای مختلف راه حل های مقابله با آن متفاوت است. خانه های امن زنان امکانی است که می تواند زنان را در شرايطی که مورد خشونت قرار گرفته اند و يا در معرض خطرخشونت هستند، مخافظت کند. زنان ايرانی در آلمان که مورد خشونت های خانوادگی قرار می گيرند همگی به خانه های امن زنان راه نمی يابند. اين موضوع گاه به دليل عدم اطلاع و دست يابی آنها به اين خانه هاست و گاه علل فرهنگی دارد. حفظ آبروی خانواده و پای بندی به سنن خانواده در ايران آنها را به تحمل وا می دارد. دفاتر مشاوره خانواده و دفاتر مشاوره خاص زنان از محل هايی هستند که زنان را در شرايطی که مورد خشونت واقع شده اند ياری می رسانند. مشاور اجتماعی زنان يافتن جا در اين خانه ها به دليل تقاضای زياد معمولا ممکن نيست. به علاوه مشکل ديگری که در مورد زنان ايرانی – مثل زنان خارجی ديگر – وجود دارد، وابسته بودن ويزای اقامت برخی زنان به شوهرانشان است. اين گروه زنان وقتی خانه را ترک می کنند اقامتشان به خطر می افتد. بهشيد نجفی خانم “بهشيد نجفی”، مشاور اجتماعی زنان در دفتر آگيسرا، سالهاست که با زنان مورد خشونت واقع شده، روبروست. در مدت سيزده سالی که به سمت مشاوره زنان مشغول کار است زنان ايرانی زيادی به او مراجعه کرده اند که از خشونت های خانوادگی در رنج بوده اند. خانم نجفی می گويد: “متاسفانه همواره برای زنانی که مورد خشونت قرار می گيرند امکان رفتن به خانه های زنان وجود ندارد. يافتن جا در اين خانه ها به دليل تقاضای زياد معمولا ممکن نيست. به علاوه مشکل ديگری که در مورد زنان ايرانی – مثل زنان خارجی ديگر – وجود دارد، وابسته بودن ويزای اقامت برخی زنان به شوهرانشان است. اين گروه زنان وقتی خانه را ترک می کنند اقامتشان به خطر می افتد.” او اضافه می کند: “رفتن به خانه های زنان با وجود اينکه امنيت آنها را تامين می کند اما دشواری های ديگری هم در پی دارد. بطور مثال دور شدن از محيطی که به آن عادت داشتند و يا در صورت وجود بچه ها دشواری هايی که در وضعيت کودکستان و يا مدرسه آنها بوجود می آيد. موضوع ديگر ديدار بچه ها با پدرانشان است که به دليل مخفی بودن محل زندگی مادران دشواريهايی ايجاد می کند که معمولا می بايد اداره جوانان راه حلی برای آن پيدا کند.” فعال در خانه های امن ما برای زنان حتی پرونده هم تشکيل نمی دهيم. آدرس زنان ساکن اين خانه ها حتی از ادارات دولتی هم مخفی نگه داشته می شود. در صورت لزوم ما خودمان با ادارات در تماس هستيم پروانه اعظمی خانم نجفی در ادامه به قانونی که در سال ۲۰۰۲ در آلمان تصويب شد اشاره می کند و می گويد: “اين قانون به طور کلی برای حمايت از افرادی است که در معرض خشونت هستند که طبعا بيشتر زنان را شامل می شود. بر اساس اين قانون اگر خشونت عليه زن توسط پليس تائيد شود – به طور مثال زن مورد ضرب و شتم قرار گرفته باشد – مرد بايد خانه را تر ک کند. او در ابتدا بايد ده روز دور از خانه بماند. اين حکم از سوی دادگاه قابل تمديد است. اما زنان در اغلب موارد احساس امنيت نمی کنند و ترجيح می دهند به خانه های زنان بروند.” حضور کارمندان زن ايرانی برای اداره خانه های امن زنان در کلن برای زنان ايرانی ساکن اين شهر جنبه مثبتی قلمداد می شود. خانم “پروانه اعظمی” دوازده سال است که در شهرهای مختلف آلمان در خانه های امن زنان فعاليت داشته است. او از تجربيات خود و چگونگی اداره خانه های زنان چنين می گويد: “خانه های امن زنان در آلمان دنباله و نتيجه فعاليت جنبشهای زنان در آلمان هستند. اولين خانه زنان در اروپا در سال ۱۹۷۱ در لندن تشکيل شد و پنج سال بعد از آن همزمان در برلين و کلن در آلمان خانه های زنان بوجود آمدند.” يک زن ايرانی ساکن آلمان زندگی در خانه زنان سختی های خودش را دارد، به هر حال زندگی جمعی است با مشکلاتی که می تواند داشته باشد اما احساس امنيتی به من می دهد که سالها کم داشتم… پروانه خانم اعظمی در ادامه می گويد: “خانه های زنان آلمان چند اصل را رعايت می کنند : اول استقلال است که به معنای استقلال از دولت و کليسا است و ديگر استقلالی که خود زنان در مورد تصميم گيری برای خود دارند. آمدن آنها و ماندن و يا رفتنشان به خواست خودشان صورت می گيرد. کار ما با زنان بر اساس باور خشونتی است که بر آنها رفته است. ديگر اينکه زنها درجستجوی حمايت هستند. اين حمایت ما از آنها همه جانبه است. ضمن اينکه ما به آنها حق می دهيم که در خانه زنان هم بخواهند با نام مستعار و يا هويتی تازه زندگی کنند.” در خانه زنان تمام مشخصات زنان مخفی نگه داشته می شود. خانم اعظمی می گويد: “ما برای زنان حتی پرونده هم تشکيل نمی دهيم. آدرس زنان ساکن اين خانه ها حتی از ادارات دولتی هم مخفی نگه داشته می شود. در صورت لزوم ما خودمان با ادارات در تماس هستيم.” استفاده از اين خانه ها مجانی است. اما با توجه به کمبود جا و تقاضای زياد زمان اقامت در اين مراکز کوتاه مدت است. خانم اعظمی در اين باره می گويد: “ما مجبور شده ايم زمان يک سال و نيمی را برای اقامت زنان در نظر بگيريم که در سالهای اخير تا قبل از اين زمان زنان توانسته اند برای خود خانه ای پيدا کنند.در ساعات غير اداری اداره امور خانه ها به عهده زنانی است که در آنجا زندگی می کنند.” وقتی “پروانه” بعد از چند ماه دوباره می آيد آراسته است و قيافه ای آرام دارد او با لبخندی می گويد: “زندگی در خانه زنان سختی های خودش را دارد، به هر حال زندگی جمعی است با مشکلاتی که می تواند داشته باشد اما احساس امنيتی به من می دهد که سالها کم داشتم.”
روز جهانی زن در پيش روست. روزی که برای احقاق حقوق زنان برگزار می شود. اما در کنار تاکيد بر حقوق زنان و تلاش برای رسيدن به توازن جنسيتی، يادآوری برخی نکات دشوار و حتی پرخطر در زندگی آنها شايد ضروری تر باشد. از جمله اين نکات، خشونت و تاثير اختلافات خانوادگی بر زندگی زنان و دختران بی پناه است. کشورهای غربی چند دهه ای است که به پشتوانه مطالعاتی که در زمينه حل اين مشکلات انجام داده اند، برپا کردن خانه های امن را مفيد و ضروری ديده اند. ناهيد کشاورز، مشاور امور مهاجران در آلمان، نگاهی دارد به وضعيت خانه های امن در اين کشور و تجربه زنان ايرانی که به اين مراکز مراجعه کرده اند:
اولین باشید که نظر می دهید