همچنین شهلا کاظميپور معاون پژوهشي مرکز مطالعات جمعيتي آسيا و اقيانوسيه درباره دلايل افزايش سن ازدواج جوانان ميگويد: «پاسخگويان در اين تحقيق، متوقع بودن دختران و تجمل گرايي را با ميانگين آماري 40 درصد، نخستين عامل افزايش سن ازدواج دختران در کشور اعلام کردهاند و پس از آن مشکلات مالي و نداشتن جهيزيه مناسب که خود در نتيجه تجمل گرايي و چشم و همچشمي است، ادامه تحصيل، نيافتن همسر ايدهآل از نظر اخلاقي و اعتماد نداشتن به پسران به علت شيوع بيبند و باري اجتماعي در برخي از آنها، سختگيري والدين و تحولات اخير اجتماعي به عنوان دلايل افزايش سن ازدواج دختران عنوان شده است.»
او با اشاره به تصور عموم مردم مبني بر اينکه مشکلات اقتصادي و بيکاري مهمترين مانع ازدواج به موقع جوانان است، ميافزايد: « اگر اين طور باشد، جوانان بيسواد و کم سواد که مشکل بيشتري در يافتن شغل و حل مسائل اقتصادي دارند، اصلاً نبايد ازدواج کنند، در حالي که نتايج مطالعات نشان ميدهد که اين افراد بسيار زودتر از ديگران ازدواج ميکنند.
دکتر فرشيد زماني، استاد جامعهشناسي درباره تغيير در شكل و مفهوم زندگي، معتقد است: «دگرگوني در زندگي افراد از جامعه سنتي به جامعه صنعتي، همراه با اجبارهاي اين تغيير، سبب شده است تا در الگوهاي رفتاري خانوادهها نيز دگرگونيهاي جدي روي دهد.
در جريان جايگزيني الگوي مصرف، نوع پوشاک، مسکن و بالا رفتن سطح انتظار افراد، شکل و مفهوم زندگي در همه جنبهها تغيير مييابد.» او در اين باره به يک مقايسه اشاره ميكند و ميگويد: «هر چه از جمعيت روستاها کاسته و بر جمعيت شهرها افزوده شود، به همان ميزان اصول اخلاقي حاکم در جامعه ساده پسند و سهل گير رخت برمي بندد و ازدواجهاي سنتي فراموش ميشود. تشکيل زندگي مشترک که در سالهاي نخستين جواني و بنا بر اصول نظام سنتي، امري معقول به نظر ميرسيد، در جامعه صنعتي تا 30 سالگي و بيشتر به تأخير ميافتد.
فرهنگ شهرنشيني و جامعه صنعتي در کنار موانعي که بر سر راه ازدواج جوانان ميگذارد، ابزار تحريک جنسي را نيز در دسترس جوانان قرار ميدهد و بر مشکلات حاصل از تجرد اين گروه سني (جوانان) ميافزايد.»
اولین باشید که نظر می دهید