وی افزود: پس از این حالت کودک طلاق به لحاظ احساس سردی که پیدا میکند، بودن در کنار والدین برایش ناخوشایند میشود و تمایل دارد که بیشتر تنها باشد یا در کنار کسانی باشد که زبانی جز تایید و تکریم نداشته باشند.
رئیس سازمان نظام روانشناسی ایران خاطرنشان کرد: اگر فرزند از مادر خود پرسید که «اگر بابا خوبه پس چرا جدا شدید» مادر در جواب فقط در مورد بعضی مسائل که با هم توافق نداشتهاند اشاره کند و دیگر نیازی به توضیح مفصل ندارد.
وی افزود: ریشه اصلی همسرگریزی و جدایی و طلاق دافعههای فکری، کلامی و رفتاری است و همسران خوشبخت و آرامشگر آنهایی هستند که وجودشان پر از جاذبه فکری، کلامی و رفتاری است.
افروز یادآور شد: نباید هیچ عجلهای داشت که فرزند خردسال همه مسایل زندگی گذشته را بداند و به نفع یکی از والدین رای دهد و دوستدار یکی از آنها باشد.
غلامعلی افروز اظهار داشت: یکی از آثار شوم طلاق، سرگردانی، نگرانی و تعارضهای روانی فرزند یا فرزندان است که میتواند به صورتهای مختلف همچون غمزدگی، گوشهگیری، خانهگریزی، اضطراب، افسردگی، عصبانیت و پرخاشگری آشکار شود.
وی با بیان اینکه فرزندان برای تربیت به سرپرستی مهربان و صبور نیازمندند و همواره بدسرپرستی به مراتب بدتر از بیسرپرستی است افزود: در مراحل اولیه رشد و تربیت بیشترین نقش به عهده مادر است؛ البته مادری که از امنیت روانی برخوردار بوده و همواره دلی آرام و وجودی آرامشگر داشته باشد که این جز با وجود همسری مهربان و سنگربانی صبور و آرامشبخش مقدور نخواهد بود.
اولین باشید که نظر می دهید