اگر بخواهیم به طور کارنشاسی بحث ازدواج و طلاق را بررسی کنیم باید بگوییم که دیدگاههای غلطی در فرهنگ ما وجود دارد که باعث شده گاهی جوانان از حق مسلم خود که آشنایی با جنس مخالف برای ازدواج است محروم شده و یا آنچنان فضا باز بوده که جوان و نوجوان در این راه به بن بست رسیده است.
خانواده و آموزش و پرورش نقش مهمی میتوانند در آموزش جوانان و هدفمند نمودن رابطههایی که میان دختران و پسران قبل از ازدواج دارند داشته باشند و به این روابط شکل و سروسامانی مطابق با موازین اسلامی و اخلاقی دهند.
در آماری که توسط سازمان ملی جوانان از 7 هزار دختر و پسر مجرد 51تا 28 ساله انجام شده بیانگر این است که انگیزه 30 درصد از افراد برای برقراری رابطه دوستی، 34 درصد انتخاب همسر و 14 درصد رابطه جنسی را عنوان کرده اند که این عدد نگرانکننده ای می باشد. همچنین 40 درصد افراد خیابان را به عنوان مکان آغاز ارتباط با جنس مخالف اعلام کردند، نزدیک به 15 درصد در میهمانی خانوادگی 15 درصد دانشگاه و 12 درصد پارک و بقیه ،مهمانیهای دوستانه را اولین مکان ارتباطی با جنس مخالف دانسته اند.
این در حالی است که سازمان ملی جوانان که جز نهادهای فرهنگی می باشد هیچ فعالیت خاصی جز برگزاری همایش در چند شهر، انجام نداده است.
در این میان نباید از کم کاری آموزش و پرورش و نهادهای فرهنگی و دانشگاهها چشم پوشی کرد. نظام آموزش و تربیت ما از تربیت دختران و پسران برای پذیرش نقشهای متفاوت غافل و موجب شدهکه هر دو جنس به رغم وجود غرایز و نیازهای متفاوت و گاه متضادشان، در برقراری ارتباط با یکدیگر، در موقعیتها و فرصتهای متفاوت یکسان رفتار کنند.
باید گفت که امروز جوانان و نوجوانان نسبت به گذشتگان خود کار و فعالیت کمتری دارند در مقابل تفریحات سالم کمتری نیز دارند و انرژی در بدن آنها به طور مثبت استفاده نمیشود در ضمن از غذاهایی استفاده میکنند که محرک و تقویت کننده نیازهای جنسی آنها است و این لزوم فراهم آوردن شرایط ازدواج برای آنها را تقویت می کند. از سوی دیگر باید گفت که در شهرهای کوچک فرزندان خود را تحت الامر والدین و خانواده ها می دانند و ازدواج ها با اعمال نظر خانواده ها صورت می گیرد اما در کلان شهرهایی مثل تهران، ازدواج ها بدون اعمال نظر خانواده ها صورت می گیرد و این روش مشکلات فرهنگی،اجتماعی در پی دارد.
دولت باید شرایطی را فراهم کند که جوانانی که در تشکیل زندگی ناتوان هستند با یکسری تسهیلات ویژه، مشکلشان حل شود. تسهیلات کنونی پاسخگوی نیازهای جوانان برای ازدواج نیست.
مجلس همیشه آمادگی هرگونه تصویب طرح و لایحه را در خصوص ازدواج جوانان دارد و دولت باید در این راستا اقدام کرده و از همراهی مجلس در این خصوص استفاده کند زیرا امید ما به این جوانان است و امنیت روحی و روانی جامعه به آرامش جوانان بستگی دارد.
چند سال است که طلاق و بالا رفتن آمار آن در کشور، از یک موضوع اجتماعی به یک مشکل اجتماعی تبدیل شده است. حالا دیگر چند سالی می شود که کارشناسان اجتماعی به دنبال پیدا کردن راه حلی برای این مشکل اجتماعی هستند. هرچند سازمان ثبت احوال هرچند وقت یک بار آمار ازدواج و طلاق را اعلام می کند اما جدیدا سازمان ثبت احوال در ابلاغیهای از مدیران ستادی و استانی این سازمان خواسته است تا نسبت به اعلام آمار طلاق و فوت خودداری کنند و رئیس این سازمان نیز دلیل آن را خودداری از اعلام هرگونه آمار بر هم زننده آرامش افکارعمومی به خصوص در حوزه افزایش آمار طلاق و فوت اعلام کرده است.
نکته ای که باید در این مورد به آن اشاره کرد این است که اساسا چرا باید چنین مسئله ای به ذهن مسئولان این سازمان برسد؟ یعنی به جای اینکه بنشینیم و به دنبال راه حل برای پایین آوردن آمار طلاق بگردیم، صورت مسئله را پاک کنیم. شاید در این مورد باید ضعف دستگاههای اجرایی و نظارتی را به عنوان عامل به وجود آورنده چنین مسئله ای بدانیم و به نظر نگارنده دستگاههای مانند مجلس و کمیسیون اجتماعی آن، باید هرچه سریعتر به این موضوع رسیدگی کند.
اولین باشید که نظر می دهید