رفتن به نوشته‌ها

اینترنت , مدرنیته, خانواده

بسم الله الرحمن الرحیم
جامعه و ساختار هر اجتماع در حال تغيير دچار مسائلي خواسته يا نا
خواسته خواهد شد كه سهم موارد درخواستي نسبت به وقايع و پيش آمد هاي
ناخواسته بسيار ناچيز و اندك مي باشد . چراكه جوامع در حال توسعه يا
عقب مانده كه در اصطلاح جامعه شناختي با نام جوامع سنتي شناخته مي شوند
پيرو و دنباله رو جوامع پيشرفته و مدرن محسوب ميشوند … اصولا درك فضاي جديد براي اينچنين جوامعي همراه با پذيرش فرهنگ و ساختار جوامع صنعتي و پيشرفته نخواهد بود و لزوما برخي از نهادهاي اجتماعي به خودي خوددچارفرآيند ازخود بيگانگي و سر درگمي و به نوعي بيهودگي خواهند شد .
چون هر سنت ، رسم ويا آيين و آداب مورد اجرا و پذيرفته شده بنابر نياز
و خواست و سابقه تاريخي همان ملت و قوم طراحي و يا به مرور در قطعات يك
اجتماع جاي ميگيرد كه پس از مواجه شدن با فرهنگ غالب و تجدد و به نوعي
از دست رفتن چرائيت اجرا و اقدام و در پي آن چگونگي تطبيق اين فرهنگ با
فرهنگ و ساختار نوين خود بيانگر مشكلي خواهد بود كه ميتواند سؤالاتي را
پيش روي آن جامعه قرار دهد و اين سؤالات لزوما كليشه اي و يا واضح و
روشن نخواهد بود و مي تواند انعكاسات غير قابل پيش بيني در برخورد ملت
ها با فرهنگ مدرن و فرهنگ پيش ايجاد نمايد . مي توان گفت اين فرآيند
تغيير و تحول يك ضرورت تاريخي است و راه گريزي از آن نيست . هر گاه كه
بشريت بتواند درخواست پيشرفت را در ذهن خود مدفون نمايد و نياز به
نوشدن و تنوع طلبي را تا مقبره آرزوهاي خويش تشييع نمايد اين فرايند
تغيير و تبديل نيز ايستا و غير فعال خواهد شد . بزرگترين وشايد
سريعترين تغيير اين جوامع دامنگير نهادي خواهد شد كه ريشه شكل گيري
همان جامعه مي باشد كه به طور معمول در جوامع سنتي نهاد خانواده اين
نقش را بر عهده دارد . حال چرا با تعجب سؤال ميكنيم كه چرا سن ازدواج
تغيير كرده و رشد صعودي يافته ، چرا آمار طلاق رو به افزايش است؟چرا
كودكان در اطاعت و فرمانبرداري همانند گذشته پدران خود نيستند؟ چرا رفت
و آمدهاي فاميلي نسبت به گذشته تقليل يافته ؟ و چرا سامان جامعه و
ساختار نهاد خانواده دچار بحران شده است؟ تمامي اين سؤالات ريز و درشت
در حقيقت يك پاسخ كلي مي تواند داشته باشد كه بشريت در حال رشد ، خود
خواسته و يا نا خواسته در پي نوآوري و تنوع گرائي خويش بدين مسائل مي
بايد تن در دهد ، حال عوامل اقتصادي و يا سياسي و يا هر عوامل ديگر نيز
تلفيقي از اين معادله خواهند بود . نو شدن نياز به هزينه دارد و
دگرخواهي جامعه مي تواند توجه رجال سياسي را به دگر خواهي جامعه جلب
نموده و در برابر درخواستهاي جامعه نوع راهكارها و مباني حركتهاي سياسي
ايشان تنظيم گردد . پس در نهايت اين سير حركت يك اجتماع بر اساس شكل و
ساختار غريزي و فطري بشري است كه راه را براي ديگر مسائل و بنوعي
پيدايش و بروز مشكلات بنابر قول عوام ، « مصائب» باز نمايد . سخت
ترين و فزاينده ترين مشكلات را جوامعي بر دوش خواهند كشيد كه دنباله رو
اقوام و ملل پيشرو مي باشند. چرا كه هرگز آماده و پذيراي اين تغيير
نبوده و براي ايشان دست از گذشته كشيدن يعني از دست دادن هويت و ذات و
دست شستن از آينده به معناي بردگي ، حقارت و در يك كلمه ارتجاع معنا مي
شود . بنابراين نه شايسته است خواست مدرنيته را در بشريت مدفون نمود و
سنگ مرمرين بر ان نصب نمود و نه مي توان از گذشته و تمامي داشته ها دست
كشيد . هرچند كه بخش دوم شدني تر جلوه مي كند و بسياري از ملل به اين
سو رو نموده و تلاش در نو شدن و تجدد را با تمام لوازم آن پذيرفته اند و
نمونه اي همچون كشور ژاپن و يا كره جنوبي و حتي مالزي و سنگاپور في
الواقع نمونه هاي واقعي مي باشند كه تلاش نموده اند ف ولي نه با حفظ
ساختار گذشته كه اين ادعا نياز به تحقيق آماري و دقت بيشتري دارد . حال
مي توان سؤال نمود كه مي بايد اين موضوع را يك جبر تاريخي يا به عبارت
ديگر ضرورت تاريخي دانست ؟ و يا واقعه اي نا بهنگام و غير قابل پيش
بيني كه تا كنون بشريت دست به گريبان آن نبوده ؟ فكر مي كنم بهتر است
گزينه نخست را انتخاب نمائيم و از شر گمانه زني هاي بيهوده خويش را خلاص
كنيم . اين سير تاريخ بشري است و غير قابل پيشگيري ، پس بايد براي هضم
خواست نوگرائي بشريت در جوامع سنتي جايي باز نمود و اينقدر گيج و گنگ و
نابخردانه با مسائل فرايند تغيير جوامع برخورد ننمود . نهاد خانواده كه
بخش اصلي هر جامعه در نظامي مستتر محسوب مي شد هم اينك در جامعه مدرن
تبديل به يك نهاد دست دوم و يا دست چندم و كم اهميت شده است .
بخش اعظم فلسفه انسان گرائي ، آزادي بشر و رهائي از هرگونه قيد و بند ،
ره آورد همين تفكر مدرن بوده و سرعت ، استقلال ، بي اعتنائي به قيود دست
و پاگير و … همگي جزء لوازم زندگي در جوامع جديد مي باشد كه اگر
نباشد امكان توسعه صنعتي و مدرنيته فراهم نمي آيد .
تنها فرق اين است كه جوامع پيشرفته و مدرن مي انديشند و مي نويسند و
بعد مي خوانند و جوامع پيرو و عقب مانده و سنتي يا فقط مي خوانند يا بر
ايشان مي خوانند بدون اينكه پيشينه فكري و سابقه تاريخي مسائلي همچون
عشق هاي افسانه اي ، تابعيت زن از مرد ، مالكيت بر فرزند و خانه و
ماشين ….، ارتباطات فاميلي و نقش خانواده هاي به هم پيوسته كه ضروري
هم بود هم اينك با مفاهيمي همچون واقعيت زندگي ، آگاهي ، استقلال و
آزادي ، نداشتن فرصتهاي كافي و بي نيازي ، به نوعي دست در گريبان شده و
بمرور زمينه هاي بسامان گذشته را نا بسامان مي نماياند و سپس بر افول
آن سوگواري نيز نخواهند نمود چرا كه گذشته گذشت و آينده در پيش روست در
اين وضعيت تمامي شيوه ها و ايين هاي بومي و سنتي بنوعي رنگ و بوي خود
را از دست داده و بمرور فلسفه وجودي به پوچي گراييده و در ماهيت تأثير
و پاسخ به چرائيت بقاء اين سنتها ترديد مي كند . اينجاست كه برخي
خواهند پرسيد آيا مراسم ، شيوه ها و آئين هاي سنتي زائد مي باشند؟

مي دانيم ما در دوراني زندگي ميکنيم که توسعه و پيشرفت در ابزارها و
وسائل ارتباط جمعيو فن آوري و در يک کلام مدرنيته ، تمامي وجود بشريت را
اشغال نموده در حاليکه اين دوره بر کشورهاي عقب مانده و بنا به قولي
عقب نگه داشته شده ، بصورت حاشيه و نه چندان عميق و بنيادين در جوار
کشورهاي مدرن در حال گذر است . جهاني که با وجود وسايل ارتباطي سريع ،
دقيق و مطمئن از دهکده جهاني به کلبه جهاني و حتي به يک ميزگرد جهاني
تبديل شده است ، با وجود چنين ابزارهايي حفظ و حراست از روشهاي ارتباطي
و ساختارهاي سنتي براي جوامع سنت گرا بسيار مشکل و بسا محال مي نمايد
لذا پايداري و مقاومت در برار موج جديد تمدن نو در برخي موارد لازم و در
برخي موارد غير ضروري است و حتي گهگاه موجب زيان نيز مي شود پس مي بايد
شيوه استفاده از فن آوري نوين که ره آورد فرهنگ ما نيست را درک نموده و
در مواقع لازم و نياز از آن سود جست .مي دانيم که :

اينترنت وسيله اي است سريع و با امکانات بسيار زياد ، پس در برابر اين
چنين امکانات قدرتمندي نبايد ايستادگي نمود و و آن را مخرب دانست .
اصولا جبهه گيري در برابر ابزارها و وسايل ساخت بشري مي تواند ضربات
مهلکي بر ادامه حيات جوامع جهان سوم و عقب مانده داشته باشد .
پس چه بايد کرد ؟
استفاده صحيح از امکانات عصر مدرنيته لزوما صرف ورود اين وسايل نيست ،
بلکه کارا نمودن ابزار ها و تطابق نيازها و درخواست ها با فرهنگ پيشين
نياز ها و اهداف پسين يک ملت توام با حفظ موجوديت است و اين خود کاري
است عظيم ، و گهگاه رويايي است محال . چرا که پيش از دريافت فرهنگ مصرف فن آوري نو و دسترسي به ابزارهاي آن در برابر امواج پيشرفت فريب خورده ايم . در حقيقت بايد دانست که مدرنيته در خواست ملل جهان سومي نيست .
که اگر هم باشد سازگار با ساختار ملي اين اقوام نيست ، چرا که جوشش در
پي خواست و درخواست در برابر نيازها مطرح مي گردد و نياز وقتي است که
ما در پي قطار پر سرعت پيشرفت روان بوده و يا برابري بنماييم نه آنکه
نا خواسته و نا به هنگام در برابر امواج تبليغاتي و جلوه فريباي
مدرنيته قد خم نمود و تعظيمي از سر ناداني نمائيم . کدام نياز؟ در
حاليکه بسياري از کشورهاي جهان سوم و يا در حال پيشرفت در نگاه به
مدرنيته و ابزار هاي آن با عناويني همچون تجمل ، غرور ، فخر و مباهات ،
رتبه اجتماعي و شرافت و حتي جاهطلبي و ديکتاتوري حقيقت خود را از دست
داده اند . در حاليکه هيچيک از اين ابزارها بدون فهم دقيق چرائيت
پيدايش و چگونگي بهره وري نمي تواند ما را همسان و همتراز کشورهاي
پيشرفته نمايد . در کشورهايي که يکX مجهول بر روي آرم اتومبيل ميتواند
مايه فخر و مباهات گردد ، بدون در نظر گرفتن اينکه اين تفاوت در کشور
مبداء و سازنده بر اساس خواست و نياز جامعه اي مي باشد که توسط
کارشناسان بخش علوم انساني همان جامعه شناسايي و راهکار ها و شيوه هاي
آن تدوين و براي ساخت و پرداخت تحويل صنعتگران و سازندگان مي گردد و
سپس توسط همان بخش علوم انساني ، مديريت و بهينه سازي زيرساختها در جهت توزيع و حفظ و نگهداري براي مصرف مي شود . يعني پيش و پس از توليد و ايجاد فن آوري در اختيار مديران و سازمان دهندگان علوم انساني همان
جوامع قرار مي گيرد ، که متاسفانه اين سيستم و نظام در جوامع غير و
سنتي بواسطه فاصله و سرعت پيشرفت جوامع مدرن و هزاران دليل ديگر کارا
نبوده و همگي تبديل به واردات و صنعت مونتاژو کپي برداري آنهم نه بر
اساس يک برنامه بلکه از سر ناچاري و اجبار و روياي صنعتي شدن بوده است
، تأسف بيشتر اينجاست که همين صنايع وارداتي و مونتاژو … نيز هيچيک
در اختيار و يا نظارت مديران علوم انساني قرار ندارد . که اين خود دردي
عظيم تر و حرکتي خطرناکتر از ديگري است .لذا به همين خاطر است که
دنياي مدرن سه دوره از تمدن و حرکت به سمت پيشرفت را گذرانده است و ما
هنوز اندر خم يک کوچه ايم . اما اين داستان به همين جا ختم نمي شود ،
بلکه ما درفرهنگ استفاده و مصرف اين فن آوري ها نيز در مانده ايم که
از اين رهگذر ضررهاي ديگري را متحمل مي شويم .با اين همه چنانچه بدانيم
چه بوده ايم و چه داريم و چه مي خواهيم ، مي توانيم تشخيص دهيم که چه
خواهيم شد. حفظ گذشته يک ملت ، آرمان و نيازهايش در جوار فن آوري جديد
و پيشرفته کار دشواري نيست به شرط آنکه جايگاه علوم انساني در صدر و
ذيل معرکه ديگر علوم مشخص و تدوين شود و در اختيار جامعه قرار گيرد .
وقتي ملتي نمي داند يا نمي خواهد بداند از ويدئو ، سي دي ، کاست ، مجله
، ژورنال لباس و يا از ماهواره و تصوير و عکس ، اينترنت ، چت ، پارک ،
شهربازي الکترونيکي ، اتومبيل چگونه و در چه راهي مي تواند استفاده
نمايد و فرق ابتذال و استفاده را در فرهنگ خويش ترجمه نکرده باقي
گذاشته ، چگونه مي توان انتظار داشت در برابر مسئله ازدواج و خانواده
درک صحيح از ابزار اينترنت داشته باشد . حتي دانشوران و دانش آموختگان
اين ملت ها و به ويژه اين سامان نيز در چالش تضاد فرهنگي و علمي بناچار
و از روي جهلي ضخيم در پوششي قطور از تعصب مدعي مي گردند . ازدواجهاي
اينترنتي اکثرا محکوم به شکست مي باشند در حاليکه اينترنت فقط يک ابزار
است و اين ما هستيم که به آن جان مي دهيم و به آن شکل و ساختار عطا مي
کنيم . اينترنت براي کسي خانواده نمي سازد و خانواده کسي را نابود
نميکند . اصولا راه دور آشنايي را سريع تر و نزديک تر مي کند و اين نقش
بزرگ را و نعمت عظيم بهم پيوستن انسانها را سامان مي دهد . لذا
همانگونه که بيان شد فرهنگ استفاده از اين ابزار هاي دنياي مدرن منوط و
مشروط به درک نياز و چرائيت بهره وري از آن است تا بتوانيم نسبت به
چگونگي استفاده از آن به راحتي تصميم گيري نمائيم .
چرا اينترنت ؟
ما بر آن شديم از اين وسيله بسيار مهم و پر سرعت و دقيق در راه و مسيري
استفاده نمائيم که در ابتدا مردم اين ديار و سپس تمامي مردم دنيا و خلق
خدا بتوانند از روشهاي ارائه شده و شيوه بهره گيري و خدمات بهره مند
گردند . اينترنت تنها وسيله ايست که مي تواند ما و کاربران ما را به
سرعت در اقصي نقاط دنيا به يکديگر متصل نمايد و از سوي ديگر شيوه
انتخاب همسر که قرن هاست در اختيار يک گروه جنسي از جامعه مي باشد مي
تواند با اين امکان در اختيار بانوان نيز قرار گيرد .
دنياي مدرن انتظار دختران دم بخت را براي کوبيده شدن درب آرزو هايشان و
در فرو افتادن بخت و اقبال بي معنا مي انگارند . و احاله هر امري را
تماما به قسمت و شانس به نوعي به تمسخر مي گيرند و سعي دارد انتخاب و
گزينش شريک زندگي را بر دوش طرفين قرار دهد .بحث مهريه به نرخ روز ،
جهيزيه يک منزل کامل ، نفقه يکطرفه تربيت فرزند و آداب آن نه چندان
مانوس با زمان که همينک اين مقدار تحت سؤال جامعه قرار گرفته و به
عنوان امري دست و پا گير مطرح مي گردد هرگز در گذشته خويش يک نياز و
جزو لوازم زندگي محسوب نمي آمد . که برخي هم اينک مي گويند خواستيم
اينها بشوند قاتق نون شد قاتل جون .
آيا مي توان در جامعه جديد و سرعت ارتباطات جلودار ارتباطات نسل آتي با
هم در اقصي نقاط جهان شويم و يا آنرا در ساختار فرهنگي خويش تعريف
نماييم . از سوي ديگر کثرت تعداد گزينه ها اتخاب بيشتر و بهره مندي از
مشاوره هاي تخصصي نيز خود امتيازي است که سايت ما در مرکز به مراجعين
خود تقديم مي کند مي بينيد که ما با حفظ تمام شئونات فرهنگي ف مذهبي و
ملي اين فن آوري را در خدمت آحاد بشر قرار داده ايم پس ديديد که ازدواج
نمي تواند اينترنتي باشد بلکه انتخاب و گزينش با اين ابزار و وسيله
صورت نمي گيرد ف بلکه سرعت و دقت را در کمک به شما به ارمغان مي آورد .
شيوه فعاليت ما :
1- انتخاب : فرم شماره يک از طريق مراجعه به سايتwww.aifci.com و
WWW.Ardabili.com در قسمت ثبت نام و مشاوره
2- دعوت از ثبت نام کنندگان براي حضور در مرکز و تکميل فرم شماره
دو که حاوي سؤالات تخصص و ويژه اي مي باشد و ارائه يک قطعه عکس
3- امکان انتخاب بر اساس ليست افراد و گزينش ايشان بر اساس نظر
مشاور و پرکردن فرم شماره سه
4- دعوت از فرد انتخاب شده و تشکيل جلسه ملاقات بين طرفين و سپس
مشاوره هر يک از طرفين و ارائه نظر کارشناسي در هر حالت
5- در صورت مثبت بودن نظر طرفين موضوع با خانواده ها در ميان
گذاشته مي شود و مراسم سنتي و شيوه هاي مربوط به آن توسط خانواده ها
انجام مي شود .
6- ادامه مشاوره و کمکهاي اين مرکز به زوجين در صورت تمايل و نياز.

چه انجام داده ايم؟

تا کنون بيش از 2500 نفر از سراسر ايران و جهان عضو سايت ما شده اند .
پس از مدتي وقفه در کار هر هفته حدود 40 تا 50 پرونده از ايشان بررسي و
وقت ملاقات و ادامه کار داده مي شود و سعي مي کنيم که با دقت و ريزبيني
کاربران را به سوي انتخاب بهتر به صورت واقعگرايانه هدايت نمائيم .
از ميان ثبت نام کنندگان در اين مرکز حدود 92 -93 % داراي ليسانس و
بالاتر مي باشند و 37% از کل افراد ثبت نامي داراي مدرک فوق ليسانس و
دکترا هستند اما جاي بسي تاسف است که معدل سني افراد مراجعه کننده 32
سال مي باشد که خود نشانگر سختي و صعوبت امر ازدواج و نياز به تلاش جديد تر از سوي همه ارگان ها و نهاد هاي مدني مي باشد .
هم اينک ما علاوه بر مشاوره ازدواج با تمام مراتب مذکور داراي 4 نوع
مشاوره ديگر نيز هستيم که عبارتند از :
1- مشاوره خانواده و تربيت
2- مشاوره آموزشي و تحصيلي
3- مشاوره حقوقي خانواده
4- مشاوره حل اختلاف
5- مشاوره گزینش همسر

که هر يک را يکي از متخصصين اين مؤسسه عهده دار مي باشد و به مراجعه
کنندگان ارائه مي نمايد .

انتظار ما از شما :
اينکه فقط عضوي ساده و همواره در انتظار خدمات باشيم مي تواند پاسخگوي
نيازهاي دروني و پايداري و استواري اين حرکت عظيم باشد؟

خير دوست عزيز و عضو محترم از چند جهت مشارکت همگان در فعاليت هاي اين مرکز مطلوب مي باشد .
الف- هر فعاليتي از فرهنگي – تبليغي – مالي – اقتصادي و يا حتي فکري ،
خود فرد را از حالت خمودي و تنهايي شکل بسته فردي خارج نموده و موجبات
شوق و انگيزه و هر چه اجتماعي شدن را براي وي فراهم مي سازد . اين
مشارکت هاي اجتماعي حتي شيوه و ساختار زندگي و نگاه به چرائيت زندگي را
معني مي بخشند .
ب- مشارکت شما موجب تداوم اين حرکت شده و موجب مي شود اين کار در
انحصار گروهي خاص قرار نگيرد و به نوعي به روح جمع گران و دموکراسي
نزديک گردد و همانگونه که قرآن مي فرمايد هيچ فردي تا خود تغيير را
درخواست نکند خداوند ايشان را تغيير نخواهد داد و يا اينکه خداوند با
جماعت است مؤيد همين معني است . پس نتيجه مشارکت افراد در اين امور مي
تواند چاره ساز و موجب تداوم فعاليت و عدم انحصار گردد .
ج- با مشارکت شما در هر شکلي ما نيز بر عزم خود افزوده و انگيزه خويش
را قدرتمند تر از پيش مي بينيم .

در نهايت هر گونه مشارکتي به ويژه مشارکتهاي علمي و اقتصادي و سوق
دادن افراد خير به اين امر مهم مي تواند منافع عظيم عمومي نه چندان دور
را براي انسانها به بار آورد .

بسم الله الرحمن الرحیم
مقاله ارسالی در بخش مقالات با عنوان ( اینترنت , مدرنیته, خانواده) انقلابی در تفکر نظام خانواده و دنیای مدرن است بخوانید و ما را از پیشنهاداتان محروم نکنید.
اردبیلی

اولین باشید که نظر می دهید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *