مادر و پسر سيزده سالهاي با وضعيتي نگران روز گذشته با حضور در خبرگزاري مهر به واقعهاي اشاره کردند که حيرت و تعجب همگان را برميانگيزد. مادر ادامه ميدهد: پسرم در مقابل اين حرکت معلم بلافاصله چنگ ميزند و با دو دست لباسهايش را نگه ميدارد. بچههاي کلاس در واکنش به اين حرکت معلم سوت ميزنند و ميخندند. پسرم که حسابي ناراحت شده بود، تحملش را از دست ميدهد و به بچههاي کلاس فحش ميدهد. وي ميافزايد: در همين فاصله معلم ادبيات که ظاهرا صداي بچهها و فحش دادن پسرم را شنيده بود، وارد کلاس شده و پسرم را بلند کرده و به زمين پرت ميکند. مادر پيراهن پسرش را بالا ميزند و پهلويش را نشان ميدهد که کبود شده است. وقتي ميخواهد با دست به قسمت کبود شده پهلوي پسر اشاره کند، چهره پسر از درد درهم ميشود و خود را عقب ميکشد. وي ادامه ميدهد: فرداي آن روز به مدرسه مراجعه کردم، از آنجا که کلاس فرزندم در طبقه دوم قرار دارد، و دفتر مدرسه در طبقه اول ظاهراً مدير و معاونان مدرسه، در زمان واقعه از رفتار معلم انگليسي و ادبيات بي اطلاع بودند. مدير و معاون مدرسه با برخورد خيلي خوب حرفاهايم را شنيدند و خيلي محترمانه پاسخم را دادند و گفتند که موضوع را صورت جلسه و مورد رسيدگي قرار ميدهند و از من خواستند که تمام ما وقع را بنويسم تا آنها صورتجلسه کنند. مادر ميگويد: وقتي مشغول نوشتن ماوقع شدم، مدير و معاون با فرد ديگري شروع به صحبت کردند که بعد فهميدم همان معلم است. مدير و معاون با جديت معلم را مورد انتقاد قرار داده بودند و او نيز که در ابتدا سعي ميکرد از خودش دفاع کند، ديگر سرش را انداخته بود پايين، ساکت شده بود و چيزي نميگفت. وي اظهار ميدارد: من وقتي فهميدم او يکي از دو معلم مورد بحث هست، کنترل خودم را از دست دادم و نتوانستم ناراحتي خودم را مهار کنم، بنابراين بلند شدم، جلو رفتم و يک سيلي به صورت معلم زدم. با اين کار، ناگهان وضعيت تغيير کرد. مدير و معاون که از اين حرکت ناراحت شده بودند با من برخورد تندي کردند و من ناچار از مدرسه بيرون رفتم. وي در حالي که اشک در چشمانش حلقه زده است، ادامه ميدهد: من همان روز به منطقه آموزش و پرورش هم سر زدم. آنها حتي حاضر نشدند قضيه را از زبان من بشنوند. به محض ورودم تا خواستم حرف بزنم، بلافاصله با برخورد تندي به من گفتند: تو به معلم سيلي زدي! و چنان اين مسئله را فرياد زدند که اصلا انگار موضوع اصلي و حرکت زشت معلم براي آنها اهميتي ندارد. مادر از اقدام قضائي و شکايت عليه معلم مربوطه خبر داد و اظهار داشت که از سوي کلانتري به پزشکي قانوني معرفي شده است تا آثار ضربات معلم را روي بدن فرزندش بررسي کنند.
معلمي، براي تنبيه، دانشآموز پسر کلاس دوم راهنمايي را پاي تخته ميآورد و در مقابل چشمان تمامي دانشآموزان همکلاس وي، اقدام به برهنه کردن او ميکند. دانشآموز دچار مشکلات شديد روحي ميشود. مادر که به شدت برآشفته بود در شرح واقعه ميگويد: روز يکشنبه 16/2/86 بعد ازظهر وقتي پسرم به منزل آمد سرو وضع درستي نداشت، لباسهايش خاکي و خودش آشفته بود. در ابتدا هرچه سؤال کردم جواب نداد. اما بعد با کلي اصرار گفت، بعد از کلاس ورزش، لباسهاي ورزشيام را عوض نکردم و چون وقت گذشت و ديگر فرصت نداشتم، براي اينکه به زنگ زبان انگليسي برسم، مجبور شدم با همان لباس ورزشي سر کلاس حاضر شوم. وقتي معلم انگليسي مرا در کلاس با آن وضع ديد، ناراحت شد و مرا به پاي تخته آورد و در مقابل چشم همه بچهها دست برد تا لباسم را در آورد و شلوار و لباس زيرم پايين آورد.
اولین باشید که نظر می دهید