رفتن به نوشته‌ها

تفاوت هاي زن و مرد از لحاظ خلقي

تفاوت هاي زن و مرد از لحاظ خلقي
روان شناسي زن و مرد ( قسمت چهارم )

در قسمت قبل به تفاوت هاي زن و مرد از نظر روابط ادراکي پرداختيم . اينک در ادامه مي خوانيم …

زنان بيش از مردان افسرده مي شوند و ظاهر افسرده پيدا مي کنند اما افسردگي آنها سطحي و موقتي است . مردان کمتر افسرده مي شوند ولي افسردگي آنها عميق و پايدار است ولي همين افسردگي را هم نشان نمي دهند. آقايان به ندرت افسردگي را نشان مي دهند . نمايش شديد آن نيز خودکشي است . آمار خودکشي در مردان بالاتر از زنهاست، پژوهش هايي انجام شده که نشان مي دهد زنان سه برابر بيش از مردان اقدام به خودکشي مي نمايند ولي مردان سه برابر بيش از زنان واقعاً خودکشي مي کنند.

مردان زماني داراي انگيزه مي شوند که احساس کنند به کمک آنها احتياج هست ، اگر احساس کنند به کمک آنها احتياجي نيست، کسل مي شوند. اگر احساس کنند مي توانند کارهايي را انجام دهند که همسرشان را خوشحال کنند، احساس انرژي بيشتري مي کنند.

نحوه برخورد زن و مرد در برابر مسائل و مشکلات متفاوت است . زنان زماني که اوضاع بر وفق مرادشان نيست فوراً تذکر مي دهند ولي مردان معمولاً در خود نگه مي دارند. براي مثال اگر دختري با آقاي موقر و متيني ازدواج کند و اين دو با يکديگر در يک مجلس شرکت کنند، اگر حرکات و رفتارهاي خانم متناسب با جمع نباشد آقا به معناي اعتراض نگاه مي کند ولي چيزي نمي گويد. از درون ناراحت است ولي زياد بروز نمي دهد . مردها زياد غصه مي خورند ، غصه خوردن از اسرار روان شناسي مردهاست. ولي اگر خانمي با يک چنين شرايطي مواجه شود ( يعني اگر خانم تشخيص دهد که همسرش «هر نکته مکاني دارد» را نمي فهمد) در اينجا واکنشي متفاوت از مرد نشان مي دهد و فوراً با اشاره ، يا با کلمات به مرد تذکر مي دهد. زنان در هنگام برخورد با مسائل اين چنيني سکوت نمي کنند، بلکه فوراً علامت مي دهند. در واقع از دور کنترل کيفيت مي کنند.

نحوه برخورد با فشارهاي عصبي و روحي

يکي از تفاوت هاي عمده زن و مرد نحوه برخورد آنها با فشارهاي عصبي و روحي است . مردها در اين مواقع بيشتر گوشه گير شده و در خود فرو مي روند ؛ در صورتي که زن ها به هيجان آمده مسئله را مطرح مي کنند. براي دستيابي به آرامش و حالت عادي ، مرد در جهت حل مسئله مي کوشد ، و زماني که مسئله حل شد از لاک خود بيرون مي آيد . ولي زن بيشتر نياز به همدردي دارد.

مردان علاقه مندند مسائل شان را به تنهايي حل نمايند ؛ لذا سعي مي کنند مشکلاتشان را براي کسي مطرح نکرده و صحبتي از آن به ميان نياورند مگر آنکه موضوع محتاج کارشناسي و تخصص باشد. زيرا معتقدند وقتي کسي قادر به انجام کاري است اين نشانه ضعف است که از ديگران کمک بخواهد و البته زماني که به کمک احتياج داشته باشند سعي مي کنند با شخص مورد اعتماد مشورت کنند . به اعتقاد آنها گفت و گو در مورد مسئله با کسي ، به معناي درخواست کمک و ياري است. بنابراين زن ها بايد متوجه باشند موقعي که مرد درخواست ياري ننموده است راهنمايي و گوشزدهاي زن ممکن است براي مرد مداخله محسوب شود و اعتماد به نفسش را جريحه دار کند ، در صورتي که زن ها دوست دارند در مواقع ناراحتي با کسي حرف بزنند. زن ها روابط حمايتي را جستجو مي کنند. زن ها رابطه گرا هستند و مردها هدف گرا.

اگر دوستان همسر، از لحاظ اخلاقي مشکلاتي نداشته باشند نبايد با آنها قطع ارتباط کرد. دوستان جزء شناسنامه زندگي ما هستند. انسان نياز به مراودات اجتماعي دارد. رفت و آمد لازمه زندگي است و کودکاني که در خانواده هاي اهل آداب و معاشرت بزرگ مي شوند از لحاظ اجتماعي رشد يافته ترند.

وقتي مرد خسته از کار روزانه به خانه بر مي گردد به آرامش و استراحت نياز دارد بنابراين به اخبار گوش مي کند يا روزنامه مي خواند و يا مسابقه فوتبال تماشا مي کند. خواندن روزنامه و يا گوش کردن به اخبار وسيله اي براي فراموش کردن مشکلات زندگي مرد است، اگر زن با حالات روحي مرد آشنا باشد روزنامه خواندن مرد را بي اعتنايي نسبت به خود تلقي نمي کند. گاهي اوقات روزنامه خواندن آقايان براي خانم ها غير قابل تحمل مي شود. مردها بيشتر به مسائل سياسي علاقه مندند . در صورتي که زن ها به مسائل ديني و اجتماعي و به زيبايي شناسي بيشتر از مردها علاقه نشان مي دهند. همانطور که ذکر شد مردها کمتر در مورد مشکلاتشان با افراد ديگر صحبت مي کنند.

اکثر مردها فقط به دو دليل مشکلاتشان را مطرح مي کنند:

1- زماني که کسي را مقصر بدانند و بخواهند او را سرزنش کنند

2 – زماني که در جستجوي راه حل مسئله اي باشند؛ بنابراين صحبت هاي همسرشان را نيز به همين منوال تعبير مي کنند و موجب آشفتگي روحي اش مي شوند. مردها بايد هنر گوش دادن را بياموزند.

مردان زماني داراي انگيزه مي شوند که احساس کنند به کمک آنها احتياج هست ، اگر احساس کنند به کمک آنها احتياجي نيست، کسل مي شوند. اگر احساس کنند مي توانند کارهايي را انجام دهند که همسرشان را خوشحال کنند، احساس انرژي بيشتري مي کنند.

زنان زماني داراي انگيزه مي شوند که آنها را عزيز بدارند و احساس کنند مورد تحسين و قدرداني قرار گرفته اند. دانش اين رموز براي داشتن يک زندگي موفق لازم است.

تفاوت هاي زن و مرد در کمک کردن به ديگران

” گليگان” GILLIGAN در کتاب مشهورش به نام «صدايي متفاوت»، مي گويد مردان روابط خود با ديگران را بخشي از يک سلسله مراتب مي بينند که در آن گروهي قدرت و نفوذ بيشتري نسبت به ديگران دارند. برعکس ، زنان در روابط خود با ديگران، خود را با شبکه ارتباطي مهمي پيوسته مي بينند. آنها زندگي را وابسته به ارتباط و پيوند در قالب فعاليت هاي مراقبتي و دلبستگي ، و نه قراردادهاي توافقي مي نگرند.

مطالعات انجام شده در مورد تعداد دوستي هاي بين دختران و پسران نوجوان حاکي است، از لحاظ گروه گرا بودن و تعداد دوستان ، پسران گروه گراترند ؛ بدين معنا که گاهي پسران با تعداد 10 الي 15 نفر هم تشکيل يک گروه را مي دهند و براي همديگر دوستان صميمي مي شوند ولي اين تعداد در بين دختران کمتر است. معمولاً تعداد دختراني که با يکديگر تشکيل يک گروه صميمي را مي دهند بيشتر از پنج نفر نيست که از بين همين تعداد، نوجوان دختر با يک يا دو نفر صميمي تر است.

مردها در اين مواقع بيشتر گوشه گير شده و در خود فرو مي روند ؛ در صورتي که زن ها به هيجان آمده مسئله را مطرح مي کنند. براي دستيابي به آرامش و حالت عادي ، مرد در جهت حل مسئله مي کوشد ، و زماني که مسئله حل شد از لاک خود بيرون مي آيد.

در دوستي ، زنان علاقه مندتر مي شوند و عاطفي تر برخورد مي کنند در حالي که دوستي مردان قوي تر و عميق تر است. تفاوت هاي جنسي در الگوهاي دوستي بستگي زيادي به عامل سن دارد. با بالا رفتن سن و پذيرش مسئوليت هاي مختلف ، الگوهاي دوستي تغيير مي کند. پس از ازدواج شمار دوستان مردان بيش از زنانشان است. يکي از کارهاي ناپسندي که خانم ها پس از ازدواج انجام مي دهند قطع ارتباط دوستان شوهرشان است. اگر دوستان همسر، از لحاظ اخلاقي مشکلاتي نداشته باشند نبايد با آنها قطع ارتباط کرد. دوستان جزء شناسنامه زندگي ما هستند. انسان نياز به مراودات اجتماعي دارد. رفت و آمد لازمه زندگي است و کودکاني که در خانواده هاي اهل آداب و معاشرت بزرگ مي شوند از لحاظ اجتماعي رشد يافته ترند. پژوهش ها حاکي است در ميانسالي و کهنسالي ، شمار دوستان زنان بيش از شوهرانشان است. تفاوت عمده زن و مرد در دوستي آنهاست. زنان نسبت به مردان با دوستان خود نزديک تر و صميمي تر مي شوند و بيشتر درد دل مي کنند، يعني مسائل دروني را بيشتر بازگو مي نمايند؛ در حالي که مردان با دوستان خود بيشتر در فعاليتي مشارکت مي کنند. مردان نسبت به دوستان خود احساس مسئوليت بيشتري دارند و نسبت به زنان در اين مورد با گذشت ترند.

يکي از جنبه هاي تفاوت هاي زن و مرد، در مهرورزي نسبت به ديگران است. در اين مورد ديدگاه قالبي مهرورزي زنان بيش از مردان مي داند ولي پژوهش ها يافته هاي متضادي را ارائه کرده است. در برخي پژوهش ها دختران جوان، دو برابر پسران جوان نسبت به کودکان خردسال مهر مي ورزند و در بعضي پژوهش ها تفاوتي ميان دو جنس مشهود نيست. شماري از روان شناسان از جمله « برمن» معتقدند که زنان بيشتر از مردان به پرسش هاي کودکان و خردسالان پاسخ مي دهند.

در قسمت بعد به مقايسه زن و مرد از نظر قدرت مي پردازيم.

منبع : مقدمه اي بر روان شناسي ازدواج

تأليف : زهره رئيسي

لينک ها
زنان بيش از مردان افسرده مي شوند و ظاهر افسرده پيدا مي کنند اما افسردگي آنها سطحي و موقتي است . مردان کمتر افسرده مي شوند ولي افسردگي آنها عميق و پايدار است ولي همين افسردگي را هم نشان نمي دهند. آقايان به ندرت افسردگي را نشان مي دهند . نمايش شديد آن نيز خودکشي است . آمار خودکشي در مردان بالاتر از زنهاست، پژوهش هايي انجام شده که نشان مي دهد زنان سه برابر بيش از مردان اقدام به خودکشي مي نمايند ولي مردان سه برابر بيش از زنان واقعاً خودکشي مي کنند.

اولین باشید که نظر می دهید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *