رفتن به نوشته‌ها

سن دختران فراری هر روز کاهش می یابد

اماناصر نجاران رئيس پليس امنيت خراسان رضوي علل دیگری رادر رابطه با کاهش سن دختران فراری اظهارمی کند: با بررسي‌هاي انجام شده، عدم نظارت خانواده نسبت به روابط دختران با ديگران، نماهنگ‌هاي نامتعارف بر روي موبايل، چت كردن و ارتباطات اينترنتي و زياده‌طلبي اقتصادي و تجملات از مهم‌ترين دلايل کاهش سن فرار دختران از خانه است.وی با اشاره به اینکه 64 درصد دختران فراري را دانش‌آموزان مقطع راهنمايي و دبيرستان تشكيل مي‌دهند مراقبت خانوده‌ها در مقاطع تحصيلي و حمايت‌هاي اجتماعي را مهم‌ترين راهكار براي مقابله با اين پديده می داند.

خانم دکتر راهب نیز که در زمینه دختران فراری مطالعات زیادی داشته است وگذشته از تحصیلات آکادمیک، تجربه مددکاری در مرکز امیدوار، سرپرستی مرکز ارشاد و سرپرستی مرکز مداخله در بحران‌های اجتماعی را هم بر عهده دارد معتقد است : در بسیاری از موارد تهاجم فرهنگی عامل فرار است. تهاجم فرهنگی كه فقط از غرب به شرق نیست. همین تلویزیون كه تصویرش در یك روستا پخش می‌شود، دخترکان روستایی را به این فکر می‌اندازد که حالا چه خبر است در تهران! باید بلند شوم و بروم تهران! و واقعا این اتفاق می‌افتد و بچه‌ها خیلی آسیب می‌بینند.

وی ادامه می دهد: من سال قبل روی دختران بچه 11 ساله یکی از مناطق روستایی اطراف تهران كار می‌كردم. كسانی كه برای تفریح و برای اسكی آنجا می‌روند، زیاد هستند. این آدم‌ها لباس پوشیدن‌شان، روابط بینشان و … روی دختر روستایی تاثیرگذار است؛ یعنی بدون زمینه‌سازی فرهنگی آن دختر فقط دارد آن زرق و برق را می‌بیند و در کنارش، محدودیت خانواده را.

دکتر سید حسن علم الهدایی با ابراز نگرانی از کاهش سن فرار و روسپی گری در میان دختران و زنان ، فراری شدن دختران از خانه را زمینه ساز خیابانی شدن آنها ظرف مدت کوتاهی دانست و تاکید کرد : دختران فراری کم سن وسال پس از اقدام به فرار در همان 24 ساعت اولیه کاملا مستاصل شده و با کوچکترین وعده ای به امید یافتن یک سرپناه امن و حتی یک وعده غذا جذب خانه های تیمی و باندهای فساد می شوند و این در حالی است که اکثر این دختران پس از یکبار اقدام به عمل نامشروع قبح آن برایشان از بین رفته و ظرف مدت کوتاهی به یک زن خیابانی حرفه ای که این عمل را وسیله امرار معاش خود قرار داده مبدل می شوند .

علم الهدایی در ادامه تصریح کرد : سابقه آزار جنسی در کودکی ، ازدواج اجباری ، خشونت در خانواده، حضور ناپدری ونامادری ، والدین معتاد و مشکلات اقتصادی از جمله عوامل زنجیره ای موثردر کاهش سن فرار دختران از خانه است که بر اساس آمارها در حال افزایش است و به مرور زمینه روسپیگری را در میان سنین پایین پدید می آورد.

سمیرا جان بزرگی ،پژوهشگر مسائل اجتماعی اما نظر دیگری در مورد فرار دختران به دلیل نابسامانی خانواده ها دارد: امروز خانواده ها درگیر مسائلی هستند که این مسائل را خودشان برای خود نیافریده اند برای مثال بیکاری پدر خانواده و پایین بودن سطح سواد را در جامعه ای که نرخ بیکاری یک درصد است می توان یک مشکل شخصی دانست اما وقتی نرخ بیکاری در کشور به 12 تا 14 درصد می رسد، این مشکل دیگر یک مشکل شخصی نیست. بنابراین بسیاری از مسائلی که در خانواده وجود دارد به بی کفایتی خانواده برنمی گردد. وی می گوید: بر اساس پژوهشی که در همین رابطه انجام شده مشخص شده 25درصد پدران دختران فراری بیکار بودند .

جان بزرگی می افزاید: امروزه شاهد هستیم که اگر دختری از سن نوجوانی دوست پسری نداشته باشد مورد تمسخر همسالا ن خود قرار می گیردو بر اساس آمارها 80 درصد از نوجوانان دبیرستانی دختر دوست پسر دارند.

دكتر امیرعلی احمدی جامعه ‌شناس و استاد دانشگاه نیز بارها به این ماجرا اشاره كرده است که این پدیده طی سال‌های گذشته در جامعه ایرانی ابعاد گسترده‌تری به خود گرفته است. وی با اشاره به اینكه مشكلات فرهنگی در جامعه اثر بسیاری بر روی پدیده کاهش سن دختران فراری و افزایش زنان خیابانی می‌گذارد می‌افزاید: تغییر نگاه فلسفی به زندگی، لذت‌جویی، دنیاطلبی، توجه به امیال جنسی و مشكلات فرهنگی خانواده از علل گسترش این پدیده است.

وی با اشاره به اینكه فاصله طبقاتی در جامعه امكان بهره‌گیری و استثمار جنسی از زنان را مهیا می‌كند،برای محكم شدن صحبت‌هایش از نتایج یك پژوهش كمك می‌گیرد و می‌گوید: مطالعات نشان می‌دهد كه سن فحشا در ایران به 10 سال كاهش یافته است و دختران نوجوان كه به تازگی وارد این كار شده‌اند، بیشترین تعداد فواحش را تشكیل می‌دهند علی احمدی می افزاید: در بررسی كه در خصوص گروه سنی زنان فاحشه انجام شد، از بین 6هزار و 53 زن فاحشه‌ای كه در كل كشور زندانی بودند دختران بین 12تا 25 سال بیشترین تعداد را تشكیل می‌دادند که اکثر قریب به اتفاقشان دختران فراری بودند.

وی در انتها می افزاید:بر اساس گزارش نیروی انتظامی کشور سالانه 6000 دختر از خانه فرار می‌کنند که 75درصد از این دختران فراری وارد چرخه زندگی خیابانی می‌شوند و خطرات زیادی آنان را تهدید می‌کند.

با وجود تمام این حرف‌ها اما انگار قرار نیست یك نهاد به صورت اصولی به بررسی مشكلات زنان خیابانی بپردازد.
تیر خلاص را هم علم‌الهدایی شلیك می‌كند و می‌گوید: بگذارید حرف آخر را بزنم. درست مانند سایر آسیب‌های اجتماعی كه هیچ‌وقت متولی مفید پیدا نمی‌كنند،دختران فراری هم متولی خاصی ندارند، مثل كارتن خواب‌ها. درست مثل آمار معتادان جامعه كه بیش از 20 سال است كه افزایش نیافته است.

گروه گزارش جهان-روزي كه خبرها از گزارش محرمانه معاونت پرورشي وزارت آموزش و پرورش واظهار نظرمدير کل دفتر امور آسيب ديدگان اجتماعي سازمان بهزيستي مبني بر كاهش سن دختران فراري به 9 سال و بحرانی شدن این وضع حكايت كرد، خيلي‌ها علاقه‌اي به گسترده شدن اين بحث نشان ندادند، به طوري كه بي‌درنگ آمارهايي در جامعه منتشر شد كه نشاني از وخامت اوضاع نداشت.

 هر چه بود اينك آمارهاي نه‌چندان دقيق و كامل داخلي نشان مي‌دهد ميانگين سني 12 تا 16‌سال براي آناني كه دست به فرار مي‌زنند آماري پذيرفتني است؛ هر چند به گفته اسدبيگي بسیارندكودكان 9 ساله که در جمع فراري‌ها شناسايي میشوند. اين كه چرا در ايران كم سن و سال‌ها جسارت فرار از خانه پيدا كرده‌اند از نگاه اين روان‌شناس قابل ژرف‌نگري است.

 اسدبيگي مي‌گويد در نوجواني يعني بين 10 تا 18 سالگي بچه‌ها خصوصياتي دارند كه نه مي‌شود آنان را كودكي حرف گوش‌كن دانست و نه مي‌شود به عنوان يك آدم بزرگ به آنها اعتماد كرد. در اين سن بچه‌ها كودك گوش‌به‌فرمان نيستند، در حالي كه دچار هيجانات و هرج و مرج روحي نيز شده‌اند. آنها در اين سن به سمت مخالفت با خانواده و در افتادن با ارزش‌ها و هنجارها كشيده مي‌شوند، در حالي كه ذهنشان پر از پرسش‌هايي است كه پاسخشان را نيز بخوبي نمي‌دانند.

در واقع اين بحران‌هاي روحي و برخوردهاي غيرعقلاني خانواده‌ها و مشکلات متعدد و روز افزون جامعه است كه در اين شرايط پديده فرار را شكل مي‌دهد، چرا كه در اين محدوده سني، نوجوان به جاي حل مساله و مشورت راهي آسان را كه فرار از مشكل نام دارد و گاه برگشت‌پذير نيست، انتخاب مي‌كند…..

منتشر شده در اخبار زنان

اولین باشید که نظر می دهید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *