رفتن به نوشته‌ها

6.5 درصد زوجین تهرانی معتقدند دچار طلاق عاطفی شده‌اند

در پژوهشی به بررسی طلاق عاطفی و عوامل جامعه‌شناختی مؤثر در آن در شهر تهران پرداخته شد.
به گزارش مهرخانه، ازدواج مبنای شکل‌گیری خانواده و قطب مقابل آن طلاق است که سبب اضمحلال آن می‌شود. طلاق هم می‌تواند صورت آشکار و رسمی به خود گیرد که طی آن خانواده فرومی‌پاشد، و هم می‌تواند صورت پنهان به خود گیرد که درنتیجه آن، صرفاً ساختار بیرونی خانواده حفظ می‌شود، ولی درواقع از درون تهی است. در این حالت زوجین بنا به ضرورت و اجبار با همدیگر زندگی می‌کنند، ولی روابط عاطفی سازنده و مناسبی ندارند.
چارچوب نظری پژوهش
چارچوب نظری این تحقیق، نظریه کارکردگرایی ساختاری است. انگاره اصلی در این نظریه، ناظر بر کارکردها و فعالیت‌های ضروری برای حفظ انواع جامعه یا گروه‌های اجتماعی است. این کارکردها شامل مواردی مانند تولیدمثل، تولید اقتصادی، تعلیم و تربیت، دین، تفریح و مهم‌تر از همه کارکردها یا وظایفی است که برای دستیابی جامعه به ثبات باید انجام شود.
در رویکرد کارکردگرایی هنگامی‌که در کارکردهای خانواده اختلال ایجاد شود، نظام خانواده دچار کژکارکردی می‌شود. این وضعیت به خانواده‌هایی اطلاق می‌شود که در ایجاد و تثبیت ارزش‌ها و باورهای فرهنگی و رفتارهای اجتماعی در محیط خانوادگی شکست خورده‌اند. خانواده کژکارکرد حالتی از بی‌سامانی را در قالب خانواده‌های به‌هم ریخته و آشفته نشان می‌دهد که در آن بی‌توجهی به یکدیگر، برخورد و درگیری، رفتار ناشایست و خشونت و بدرفتاری رواج دارد.
فرض نظری تحقیق آن است که تحت‌تأثیر شرایط اجتماعی جامعه، خانواده سنتی ایرانی برخی کارکردهای خود را از دست داده و یا اینکه کارکردهای آن تغییر کرده و تعادل ساختاری آن‌ها با چالش مواجه شده است.
روش‌شناسی تحقیق
در این پژوهش روش مطالعه پیمایش است. ابزار جمع‌آوری داده‌ها از طریق پرسش‌نامه محقق‌ساخته است.
جامعه‌ آماری و روش نمونه‌گیری
جامعه آماری پژوهش شامل کلیه خانواده‌های شهر تهران است. حجم نمونه در این پژوهش نیز 500 نفر است.
تعریف مفهومی و عملیاتی متغیرها
طلاق عاطفی
اشاره به روابط سرد و پرتنش زوجین دارد و زمانی اتفاق می‌افتد که زوجین در ظاهر به زندگی مشترک خود بنا به هر دلیلی ادامه می‌دهند، ولی روابط میان آنها پر از مشاجره و بگومگوهای لفظی و گاهی برخوردهای فیزیکی است. این مفهوم دو بعد روانی (ذهنی) و رفتاری (عینی) دارد.
سرمایه اجتماعی
این متغیر به معنای هنجارها و شبکه‌های قوام‌دهنده و پیونددهنده میان اعضای یک گروه انسانی است. سرمایه اجتماعی درون خانواده دو بعد اساسی دارد: مشارکت و اعتماد زوجین.
دینداری زوجین
به معنای اعتقاد ذهنی و عملی افراد به باورها و مناسک دینی است.
نظم درون خانواده
این شاخص در چهار بعد زیر سنجیده شد:
الف) هم‌بختی: اعضای خانواده باید با یکدیگر بخت مشترک و نفع و اقبال مشترک داشته باشند.
ب) هم‌گامی: اعضای خانواده باید در رفع مشکلات سوگیری موافق و هماهنگ داشته باشند و به عبارت دیگر هم‌گام باشند و در یک جهت حرکت کنند.
ج) هم‌دلی: افراد خانواده باید با هم احساس هم‌دلی داشته باشند و برای آن تلاش کنند.
د) هم‌فکری: اعضای خانواده باید در زمینه رفع مشکلات با یکدیگر مشورت و هم‌فکری داشته باشند.
ساختار قدرت خانواده
منظور این است که در تصمیم‌گیری‌های امور خانواده، چه کسی تصمیم می‌گیرد و چه فضایی بر تصمیمات خانواده حاکم است.
هم‌سان‌همسری
با این متغیر میزان هم‌سانی‌های فرهنگی، فکری، اقتصادی، دینی و اجتماعی، تحصیلی و سلامت زوجین سنجیده می‌شود.
وضعیت اجتماعی- اقتصادی خانواده
این متغیر عبارت است از میزان برخورداری والدین افراد از دارایی‌های مادی و معنوی مهمی که نشان‌دهنده جایگاه اقتصادی و اجتماعی‌شان در جامعه است. درآمد، تحصیلات، شغل و دارایی‌های مادر والدین افراد و هزینه زندگی والدین به عنوان مهم‌ترین متغیرهای وضعیت اجتماعی- اقتصادی افراد در نظر گرفته شده‌اند.
فرسودگی شغلی
این متغیر نشانه خستگی مفرط عاطفی است که درنتیجه درگیری و مشغولیت  فراتر از توان بر فرد مستولی می‌شود. این حالت خستگی فیزیکی، هیجانی و روانی به دنبال قرار گرفتن طولانی مدت در موقعیت کار سخت است.
سلامت روانی- جسمی زوجین
این متغیر عبارت است از تأمین رفاه کامل جسمی و روانی و اجتماعی؛ بنابراین نداشتن بیماری به معنای سلامت نیست، بلکه شخص سالم کسی است که از سلامت روح نیز برخوردار و از جهت اجتمااعی نیز در آسایش باشد، لذا سلامت، ابعاد جسمی، روانی و اجتماعی دارد.
یافته‌های توصیفی
براساس نتایج، 55.9 درصد پاسخ‌گویان مرد و حدود 44.1 درصد زن هستند. بیشترین فراوانی؛ حدود 32.9 درصد، در فاصله سنی 34-27 سال قرار دارند. 35.3 درصد از پاسخ‌گویان تحصیلات متوسطه و دیپلم دارند که بیشترین فراوانی در بین طبقات تحصیلی است. همچنین بیشترین فراوانی تحصیلات همسر در این طبقه قرار دارد. براساس نوع شغل 38.4 درصد از سرپرستان خانواده‌ها مشاغل آزاد دارند.
نتایج توصیفی شاخص‌ها نشان می‌دهد که شاخص سرمایه اجتماعی درون خانواده وضعیت مناسبی دارد؛ به‌طوری‌که در 54.4 درصد از خانواده‌ها، این شاخص در سطح بالایی قرار دارد.
بیش از 60 درصد خانواده‌های تهرانی شاخص دینداری بالایی دارند
همچنین شاخص دینداری خانواده‌ها حاکی است که این شاخص در 62.3 درصد از خانواده‌ها در سطح مناسب و بالایی قرار دارد. همچنین شاخص نظم درون خانواده‌ها یکی دیگر از شاخص‌های مطالعه‌شده است که در 68.4 درصد از خانواده‌ها در سطح بالایی قرار دارد.
همسان‌همسری مطلوب در میان خانواده‌های تهرانی
از دیگر نتایج تحقیق، بررسی هم‌سانی زوجین و تناسب آن‌ها در موضوعات مختلف است. نتایج نشان می‌دهد که وضعیت هم‌سان‌همسری در سطح مناسب و مطلوبی است؛ به‌طوری‌که طبق نظرات پاسخ‌گویان فقط 3.7 درصد از پاسخ‌گویان اعلام کرده‌اند که میزان هم‌سان‌همسری در بین آن‌ها پایین است.
یکی دیگر از شاخص‌های بررسی‌شده فرسودگی شغلی است. بر اساس نتایج، این میزان در سطح خانواده‌های تهرانی بالا نیست؛ به‌طوری‌که در 14.1 درصد از خانواده این میزان در سطح کم و پایینی وجود دارد. پایگاه اقتصادی- اجتماعی خانواده‌ها نشان می‌دهد که 54.7 درصد از خانواده‌ها در سطح متوسط هستند.
6.5 درصد خانواده‌های تهرانی معتقدند دچار طلاق عاطفی شده‌اند
یکی از نتایج تأمل‌برانگیز و قابل‌توجه میزان شیوع طلاق عاطفی در خانواده‌های تهرانی است. نتایج تحقیق حاضر حاکی است که حدود 6.5 درصد از خانواده‌های تهرانی معتقدند که مبتلا به طلاق عاطفی هستند.
بنابراین می‌توان گفت درصد خانواده‌های تهرانی که به مسئله طلاق عاطفی گرفتارند، پایین است. نکته‌ای که در این ارتباط بایستی بدان توجه داشت این موضوع است که آیا این میزان، آمار واقعی طلاق عاطفی در شهر تهران است و یا این‌که این میزان می‌تواند بالاتر باشد؟ به نظر می‌رسد با توجه به آن‌که تهران بالاترین میزان طلاق قانونی در بین استان‌های کشور را دارد و تا حدودی قبح طلاق از بین رفته است، شاید زوجین به‌راحتی زمانی که ازدواج به مرحله کشمکش و ناسازگاری برسد، از همدیگر طلاق می‌گیرند و لذا طلاق عاطفی منجر به طلاق واقعی می‌شود؛ درنتیجه بین زوجین عواطف سرکوب‌شده‌ای وجود ندارد.
شاخص سلامت جسمی و روحی نشان می‌دهد که 92.4 درصد از پاسخ‌گویان اعلام کرده‌اند که سطح سلامت جسمی و روحی متوسط و بالایی دارند و مابقی از وضعیت سلامت خود رضایت نداشته‌اند.
ارتباطی میان پایگاه اقتصادی- اجتماعی خانواده‌ها و طلاق عاطفی زوجین وجود ندارد
نتایج حاکی از است که پایگاه اقتصادی- اجتماعی خانواده‌ها در شهر تهران با میزان طلاق عاطفی ارتباط معنادار آماری ندارد؛ به‌عبارت دیگر می‌توان استنباط کرد که در همه طبقات اجتماعی طلاق عاطفی می‌تواند مشاهده شود.
متغیرهای تأثیرگذار بر طلاق عاطفی کدام‌اند؟
براساس یافته‌های پژوهش، می‌توان گفت که عواملی مانند نظم و سرمایه اجتماعی درون خانواده، دینداری، سلامت زوجین و هم‌سان‌همسری ازجمله عوامل کارکردی هستند که می‌تواند در کاهش میزان طلاق عاطفی در خانواده‌های تهرانی اثرگذار باشد. به‌طوری‌که حدود 65 درصد از تغییرات میزان طلاق عاطفی را در خانواده‌های تهرانی تبیین می‌کنند.
براساس یافته‌ها، متغیرهای فرسودگی شغلی، پایگاه اقتصادی- اجتماعی، رضایت جنسی زوجین از همدیگر و مدت ازدواج با متغیر طلاق عاطفی رابطه معناداری ندارند.
لازم به ذکر است پژوهش حاضر با عنوان کامل “عوامل جامعه‌شناختی مؤثر در طلاق عاطفی در بین خانواده‌های تهرانی” توسط دکتر ستار پروین، مریم داوودی و فریبزر محمدی انجام و سال 1391 در فصل‌نامه علمی- پژوهشی مطالعات راهبردی زنان منتشر شده است.
منتشر شده در گزارش و آمار

اولین باشید که نظر می دهید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *