رفتن به نوشته‌ها

45درصد زوج‌هاي ايراني از زندگي خود ناراضي هستند

او در پاسخ به این سوال که وضعیت طلاق عاطفی در کشورهای دیگر به چه شکل است، گفت: هر چه امکان عملی طلاق بیشتر فراهم شود، خود به خود از میزان طلاق عاطفی کاسته می‌شود، به عبارت دیگر چون در جامعه ما از یک طرف طلاق یک امر مکروه و ناخوشایند است و از طرف دیگر موانع عرفی، عملی و اجتماعی فراوانی برای طلاق در کشور وجود دارد، طلاق امری دشوارو پیچیده است و با موانع بسیار همراه است، در نتیجه میزان طلاق عملی به نسبت میزان نارضایتی از خانواده کمتر می‌شود، اما در جوامعی که طلاق امکانات بیشتری دارد و یا موانع کمتری دارد ، نسبت طلاق عملی به طلاق عاطفی بیشتر است.
رئيس موسسه مطالعات و تحقيقات اجتماعي دانشكده علوم اجتماعي دانشگاه تهران افزود: بنابراین وقتی در کشوری مانند فلاند 50 درصد ازدواج‌ها منجر به طلاق می‌شود ، دیگر خیلی جایی برای طلاق عاطفی نمی‌ماند ، چون افراد یا از زندگی‌شان راضی هستند یا ناراضی ، اگر راضی هستند به زندگی خود ادامه می‌دهند و اگر ناراضی، طلاق می‌گیرند ، البته باز هم نمی‌توان گفت، میزان طلاق عاطفی در این کشورها صفر است، اما میزان آن طبعا بسیارکمتر از ایران است.
هاشمی در پاسخ به این سوال که با توجه به آمار حدود 45 درصدی طلاق قانونی و عاطفی در ایران می‌توان این‌گونه استدلال است که میزان طلاق در ایران با کشورهای غربی تفاوت چشمگیری ندارد و فقط در ایران به خاطر موانع موجود یک سری از طلاق‌ها پنهان است؟ گفت: خیر،نمی‌توان این چنین استدلال کرد ، چون نهاد خانواده در ایران کماکان خیلی مهم است و عوامل پیوند دهنده زوجین در ایران بیشتر از جوامع توسعه یافته غربی است، مثلا هنوز در ایران نگاه دینی نسبت به خانواده وجود دارد و پیوند ازدواج به عنوان یک پیوند مقدس در نظر گرفته می‌شود.
او ادامه داد: هنوز در ایران توصیه‌های اخلاقی و دینی باعث تقویت نهاد خانواده است اما درکشورهای غربی، اهمیت نهاد خانواده کاهش پیدا کرده است ، پس نمی‌توان گفت که میزان اهمیت خانواده در ایران و کشورهای غربی یکسان است .
رئيس موسسه مطالعات و تحقيقات اجتماعي دانشكده علوم اجتماعي دانشگاه تهران توضیح داد: وقتی ما می‌گوییم در فنلاند حدود 50 درصد طلاق اتفاق می‌افتد ، معنی‌اش البته این نیست که در آنجا هر کسی که از زندگی‌اش نارضایتی دارد طلاق می‌گیرد، در آن کشورها هم بالاخره یک سری زندگی را تحمل می‌کنند ولی میزان‌اش از ایران بسیار کمتر است، پس اگر بخواهیم یک جمع جبری کنیم، می‌توانیم بگوییم در ایران کماکان خانواده یک نهاد بسیار مهم است، البته در غرب هم هنوز خانواده نهاد مهمی است ولی اهمیت آن به پای اهمیت نهاد خانواده در ایران نمی‌رسد.
به گزارش ایلنا، در نشست «طلاق، بحران يا راه‌حل؟» که چندی پیش در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار شد، اساتید شرکت کننده در این نشست برروی یک مساله توافق داشتند و آن اینکه طلاق عاطفی تاثیرات بسیار بدتری نسبت به طلاق واقعی دارد و می‌تواند منجر به بی‌وفایی از دو بعد جنسی و عاطفی شود كه اين بسيار خطرناك است. همچنین ‏‌فرزندان خانواده‌هاي طلاق از خانواده‌هاي متشنج وضعيت بهتري دارند.

رئيس موسسه مطالعات و تحقيقات اجتماعي دانشكده علوم اجتماعي دانشگاه تهران معتقد است در ایران میزان طلاق عاطفی بسیار بیشتر از کشورهای غربی است . او می گوید: چون در جامعه ما از یک طرف طلاق یک امر مکروه و ناخوشایند است و از طرف دیگر موانع عرفی، عملی و اجتماعی فراوانی برای طلاق در کشور وجود دارد، خانواده‌های ناراضی خیلی تن به طلاق نمی‌دهند اما در جوامعی که طلاق، امکانات بیشتری یا موانع کمتری دارد، نسبت طلاق عملی به طلاق عاطفی بیشتر است.

سید ضیاء هاشمی، در گفت‌و‌گو با خبرنگار ایلنا گفت: بر اساس تخمین‌هایی که در رابطه با طلاق عاطفی در ایران وجود دارد، بیش از دو برابر طلاق واقعی و قانونی در کشور طلاق عاطفی اتفاق می‌افتد و این یعنی در کنار حدود 14 درصد طلاق قانونی در ایران، حدود 30 درصد طلاق عاطفی هم داریم که اگر طلاق قانونی وطلاق عاطفی را با هم جمع جبری کنیم یعنی طلاق عاطفی و طلاق قانونی در ایران چیزی حدود 45 درصد است و به عبارت دیگر 45 درصد از خانواده‌های ما از زندگی خود راضی نیستند.

منتشر شده در آمار و گزارشاخبار

اولین باشید که نظر می دهید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *