رفتن به نوشته‌ها

سر در گمي در اجرا يا ……….

اين طرح كه پس از برگزاري چندين سمينار و همايش به درخواست و سفارش برخي نمايندگان براي طرح در مجلس شوراي اسلامي تهيه شده است همچنان راكد مانده است. همچنين طرح رسمي شدن مشاوره قبل از ازدواج به سازمان بهزيستي و مجمع تشخيص مصلحت نظام نيز براي بررسي و اقدام در اين زمينه ارسال شده است اما مسئولان اين دو نهاد در مورد مراحل بررسي آن همچنان مهر سكوت به لب دارند.اين طرح از سوي متخصصان و طراحان آن در حالي مورد توجه قرار گرفته و پيشنهاد شده است كه برخي مسئولان طي روزهاي گذشته اظهار مي دارند كه خانواده و ازدواج و طلاق در جامعه ما متولي خاصي ندارد و رشد و آمار طلاق طي ماه هاي گذشته نگران كننده است.اين ابراز نگراني نسبت به معضل طلاق در كشور همچون برخي پديده هاي ديگر بدون هيچ گونه پژوهش و فعاليت هاي تحقيقي و ارائه راهكارهاي عملي از سوي برخي مسئولان در رسانه هاي كشوري منعكس مي شود. پيشنهاد شوراي عالي خانواده و برخي طرح هاي از اين دست در حالي از سوي نمايندگان مجلس و مسئولان براي گرايش جوانان به سوي ازدواج و استحكام ازدواج در ميان جوانان مورد پيگيري است كه برخي متخصصان اظهار مي دارند كه طرح رسمي شدن مشاوره قبل از ازدواج با وجود اهميت بالا مورد بي توجهي است.براساس تحقيقات انجام شده احتمال موفقيت ازدواج هاي با مشاوره 9 بار بيشتر از ازدواج هاي بدون مشاوره است.دكتر محمد مجد، روانپزشك و عضو هيأت علمي دانشگاه علوم پزشكي ايران طراح اين طرح در اين مورد اظهار داشت:با مشاوره و مصاحبه با 719 هزار و 754 زوج طي ساليان اخير سر نخ ها و تجارب بي شماري در اين زمينه به دست آمد. بخش عمده اي از اين مشاوره ها مربوط به اختلالات زندگي زناشويي برخي زوج ها بود كه احساس مي شد اين مشاوره ها هيچ فايده اي ندارد زوجي كه پس از 20 سال زندگي به اصطلاح مشترك هنوز مشكل دارند يك مشاور چه نقشي مي تواند داشته باشد.وي افزود: پس به نتيجه رسيديم كه قبل از اتفاق ازدواج و پس از آن اختلالات و حرمت شكني ها چه خوب بود سيستمي باشد كه به اين وضعيت نرسيم و پيشگيري كنيم. به خصوص در ايران چرا كه فقط بايد يك بار ازدواج مي كنيم و ازدواج هاي مكرر در كشور ما جالب نيست.در برخي زندگي هاي زناشويي مشكلات به قدري پيچيده و لاينحل مي شود كه اين سئوال بزرگ پيش مي آيد كه اصلا چرا اين دو نفر با اين همه فاصله چرا با هم ازدواج كردند. اين فوق تخصص درمان هاي غيردارويي همچنين گفت: براساس پژوهش و تجربه هاي آماري كه طي سال هاي اخير انجام شده مشخص شده است برخي مردم نبايد ازدواج كنند و بعضي بايد ابتدا خود را معالجه كنند و بعد ازدواج كنند. برخي نيز بعد از ازدواج بايد خود را معالجه كنند. واقعيت اين است كه اختلافات زناشويي بايد به اختلالات زناشويي تغييرنام دهد. آمارهاي جهاني نشان مي دهد كه وقتي زوجين با يكديگر درگيري پيدا كنند به طور قطع يكي از آنان يا هر دو دچار بيماري افسردگي، اختلال شخصيت يا خودشيفتگي هستند.وي افزود: اين موضوع با نام اختلالات زناشويي در كادر درماني قابل بررسي است و اين طرح به دنبال بررسي چنين معضلاتي در ازدواج پيشنهاد شد. • 24سال هم كارساز نيست برخي جامعه شناسان معتقدند جوان با اشتغال و ازدواج است كه وارد دنياي مسئوليت، وابستگي، حسابگري، محافظه كاري و… مي شود. ممكن است تكامل اين روند تا سنين بعد از ازدواج ادامه يابد اما چنين روندي به طور قطع از اشتغال و ازدواج آغاز شده و با فرزندآوري در زندگي زناشويي، به اوج خود مي رسد. در كشور ما نيز با بررسي تغييرات ميانگين سن در اولين ازدواج دختران و پسران طي دوره زماني 1354 تا 1375 نشان مي دهد كه متوسط سن ازدواج كشور در مردان از 25 سال به 6/25 سال و در زنان از 04/18 سال به 4/22 سال افزايش يافته است كه به ترتيب از متوسط افزايش سالانه 6/0 درصد در مردان و 4/5 درصد در زنان حكايت مي كند.براساس بررسي هاي نمونه اي از سال 80، 3/32 درصد جوانان 15 تا 29 سال داراي همسر و 4/67 درصد آنان مجرد هستند. در اين ميان نسبت مجردان در بين مردان 2/24 درصد و در بين زنان 8/58 است.اكثريت مطلق مجردان در بين جوانان اين نكته را آشكار مي سازد كه ازدواج همچنان براي جوانان در جايگاه مسئله و معضلي واقعي است. متوسط ساليانه بررسي تعداد طلاق هاي ثبت شده طي دوره 75 تا 80 در كشور نشان مي دهد كه تعداد طلاق با نرخ رشد 2/9 درصد از 378 هزار و 17 مورد در سال 75 به 655 هزار و 52 مورد در سال 81 رسيده. حال آنكه نرخ رشد ازدواج طي دوره ياد شده به طور متوسط 6/4 درصد در سال بوده است. اين آمار نشان دهنده سرعت رشد اين پديده در جامعه است. زيرا درصد طلاق به ازدواج در كشور از 9/7 درصد در سال 75 به 3/10 درصد در سال 80 رسيده است.آمار نگران كننده طلاق در كشور ما در حالي است كه بسياري از متخصصان و كارشناسان اين پديده را ناشي از نبود ضابطه و چارچوب خاص ازدواج در كشور مي دانند.دكتر مجد در اين باره گفت: چارچوب ازدواج در تمامي كشورها و دنيا براساس ضوابطي است ضوابط اين است كه دختر و پسر پس از رسيدن به سن قانوني به طور مثال دختران 20 تا 25 سال و پسران 25 تا 30 سال همسر خود را انتخاب كنند چند نفر را ببينند و يكي را انتخاب كنند بر عكس در كشور ما بچه ها از 15 سالگي تا 60 سالگي انتخاب مي كنند. در اين كشور مداوما اولين انتخاب بهترين انتخاب است و اين غلط ترين نوع انتخاب است به دليل اين كه هرگز نخستين انتخاب بهترين انتخاب نيست. برخي براي پايداري ازدواج خود معتقدند كه مهريه سنگين در نظر بگيرند كه ازدواجشان پايدار باشد در حالي كه اشتباه است چه بسا كساني كه تمام زندگي و مال شان حتي كليه شان را مي فروشند تا هزينه مهريه را بپردازند تا با فردي زندگي نكنند. اين ها باورهاي غلطي است كه متعلق به هزاره اول است.وي اظهار داشت: برخي ظرف مدت 24 ساعت شريك زندگي خود را پيدا مي كنند در حالي كه من به عنوان يك روانشناس اعلام مي كنم كه شما ظرف 24 سال هم نمي توانيد شخصي را بشناسيد، كار سختي است. يا برخي معتقدند زن و شوهر بايد شبيه يكديگر باشند در حالي كه تضادها بسيار خوب است اما اندازه دارد. عضو هيات علمي دانشگاه علوم پزشكي ايران همچنين گفت: بدين ترتيب پس از 18 تحقيق دريافتيم كه زندگي زناشويي در ايران متاثر از 75 مسئله است . به طور مثال مسئله شماره اول دخالت خانواده زوجين در زندگي زناشويي است مسئله بعدي خودخواهي زوجين يا ناتواني زوجين در جهت با يكديگر در مولفه بعدي قرار مي گيرد.در نحوه ارتباطات با ديگران پس از ازدواج اكثر زوجين تنها مي مانند چرا كه پس از ازدواج ارتباط آنان با خانواده زوجين قطع مي شود.وي با اشاره به مسايل اقتصادي و تاثير آن به زندگي زناشويي، گفت: به رغم اظهارات ديگران مبني بر نقش منفي مشكلات اقتصادي در زندگي هاي زناشويي بايد گفت اين مسئله نقش بسيار اندكي دارد. ما در مديريت اقتصادي در خانواده ها مشكل داريم. برخي ميليون ها درآمد دارند اما زندگي خوبي ندارند اما در عين حال برخي با 100 هزار تومان درآمد به خوبي زندگي مي كنند.اين مولفه ها مشكلات فرعي و حاشيه اي است. به بسياري از كودكان ما از همان بدو كودكي تلقين مي شود كه تو فرد خاصي هستي و اين يعني ابتداي آغاز مشكلات فرد براي شروع زندگي. يكي از اختلالات زندگي زناشويي ما بر مي گردد به اختلالات شخصيتي و تربيت فرد. • ايرانيان با پوشش اطلسي گل دار ويل دورانت در مورد ايران مي نويسد مردم ايران مردماني هستند با قدي بلند، چشماني روشن و دلي شاد و با پوشش اطلسي گل دار. مردمي بسيار مهربان در عين حال مغرور. امروز ديگر از سخنان ويل دورانت به دليل تلفيق سنت ها و نژادها از نژاد ايراني در كشور ردپايي نيست. و بالطبع سنت ازدواج نيز از اين مقوله در امان نمانده است. بررسي متوسط ازدواج ها طي سال هاي 75 تا 80 حاكي از متوسط رشد ساليانه 1/6 درصد دركل كشور است كه اين نسبت در جامعه شهري حدود 1/6 و در نقاط روستايي حدود 7/3 درصد را نشان مي دهد. ميانگين درصد ازدواج طي دوره مذكور نسبت به جمعيت جوان كشور نيز حدود 93/2 درصد است كه اين نسبت از 81/2 درصد در سال 75 شروع شده و با رشد متوسط ساليانه 45/1 درصد به 02/3 درصد مي رسد. و با اين آمار به طور قطع براي ازدواج جوانان بايد راهكارهاي پيشگيرانه در پيش گرفت. دكتر مجد مي گويد: ما در ترويج مد و مد لباس مشكل نداريم اما در مدل زندگي بسيار مشكل داريم. بررسي 57 مولفه و موضوعات تاثيرگذار بر زندگي هاي زناشويي ما را بر آن داشت، تا طرحي را مدون كنيم كه نتيجه آن پيشگيري از اختلالات زناشويي است . در تحقيقي از جوانان و ايده آل هاي آنان بر ازدواج مشخص شد كه هيچ يك از گزينه هاي آنان با گزينه هاي تاثيرگذار بر ازدواج همخواني ندارد.نمي خواهيم بپذيريم كه ازدواج يك قرارداد طولاني مدت تاريخ دار آغازي بدون تاريخ اختصاصي است كه اين مقوله خود جاي تجديدنظر است.وي مي افزايد: سازمان بهداشت جهاني اعلام كرده است كه انسان در كره زمين مي تواند با هر انسان ديگري ازدواج كند اما به شرط ها به شروط ها از جمله مسائل فرهنگي اقليمي، مذهبي و نژادي و…ثابت شده است كه در راستاي زندگي زناشويي به مدت 30 سال چيزي كه ما را نگه مي دارد خصوصيات مشابه شخصيت ماست نه پول، نه سيرت ،نه عشق ماست. ما طي بررسي در رده هوش و تفكر نيز در زوجين داريم كه به طور مثال زني باهوش 70 با مردي با هوش 150 قطعا نمي توانند زندگي كنند. اين روانپزشك مي گويد: دامنه گسترده تفكر چنان كه شخص طرف خود را با اشارتي مي فهمد بسيار مهم است. عاطفه نيز ارثي است چنان كه هوش ارثي است. به طور مثال برخي مردم سردمزاج اند. برخي مزاجي گرم دارند حال ازدواج دو فرد از اين دو قشر در باب عاطفه قطعا شكست پذير است.سن و سال نيز مولفه مهمي در ازدواج است. مردان حتما بايد 7 تا 8 سال بزرگ تر از همسرانشان باشند. همين طور تحصيلات مرد و زن بايد به هم نزديك باشد. ترجمه مريم محمدي: جورج بوش 26 فوريه 2002 در تبيين برنامه هاي نوين رفاهي دولت خود به منظور فقرزدايي، افزايش نرخ ازدواج در ميان افراد كم درآمد جامعه، جلوگيري از به دنيا آمدن كودكان نامشروع و نهايتا بهبود وضع زندگي ميليون ها كودك بي گناه مبلغ سالانه 300 ميليون دلار را به آموزش و ترويج ازدواج اختصاص داد. تامي تامسون، وزير بهداشت و امور اجتماعي آمريكا معتقد است كه وظيفه دولت صرفا مداخله در امور سياسي كشور نيست و اين برنامه موفق خواهد بود. بوش تلاش مادران بيوه و مطلقه در تربيت و پرورش كودكانشان را تلاش قهرمانانه خواند و كار آنها را در زمره يكي از طاقت فرسا ترين كارها قرارداد.بوش ضمن تخصيص مبلغ فوق الذكر براي ترويج سنت ازدواج، مبلغ 135 ميليون دلار را نيز براي كمك به افزايش كف نفس و خويشتنداري به عنوان عاملي موثر در جلوگيري از باروري هاي ناخواسته و بيماري هاي مقاربتي در جوانان آمريكايي اختصاص داد كه اين امر در روزهايي كه اذهان مردم بر جنگ طلبي بوش معطوف شده بود را تا اندازه اي آرام كرد. انتشار اين خبر در رسانه ها انعكاس بسيار گسترده اي داشت اما منتقدان هم ساكت ننشستند. «بيل پرس»، مقاله نويس سنديكا و نويسنده كتاب Spin this در اول مارس 2002 ضمن تقبيح مداخله دولت در زندگي شخصي افراد اين اقدام بوش را كاملا سياسي خواند و گفت: «بيل كلينتون در سال 1996 موضوع رفاه و بهزيستي را از جمهوري خواهان ربود و در واقع همان كاري را كرد كه جمهوري خواهان قبلا با بر سر كار آمدن دولت ريگان به آن پرداخته بودند. وي با حذف حقوق بيكاري و به كار واداشتن افراد سالم و توانا افراد تحت پوشش سازمان بهزيستي را به حداقل ممكن رساند و بدين ترتيب نظام بهزيستي كشور را دچار تحول كرد و عملا به معناي واقعي رفاه پايان داد. حال جورج دبليو بوش نيز با نزديك شدن به انتخابات ميان دوره اي درصدد است تا مجددا با به كارگيري همان ترفند به اهداف و خواسته هاي خود جامه عمل بپوشاند. او اصلاحيه رفاهي خود را تنظيم و تسليم مجلس نموده است اما هدف از ارائه آن صرفا ترغيب مادران تحت پوشش سازمان بهزيستي به ازدواج مجدد است.» وي افزود: امروزه بيش از نيمي از كودكان نامشروع ثمره روابط جنسي نوجوانان است. اما از طرفي ازدواج همواره يك تجربه خوشايند نيست تا بتوانيم با تكيه بر آن نوجوانان را ترغيب به ازدواج كنيم گاه يك ازدواج نسنجيده و عجولانه مي تواند موجب تباهي و اضمحلال يك خانواده شود. وي ضمن اشاره به آمارهاي ارائه شده از سوي جورج بوش اظهار داشت: «مطالعات نشان مي دهد كه حضور پدر و مادر در كانون گرم خانواده نقش بسزايي در سلامت و موفقيت كودكان دارد. اما مطالعات ديگر حاكي از اين است كه وجود ناپدري و يا نامادري در جو خانواده به همان اندازه مي تواند سلامت كودك را تهديد كند كه نبود يكي از والدين. بنابراين دولت بايد به جاي ارائه برنامه هاي آموزشي و ترويج ازدواج به نيازهاي واقعي خانواده هاي تك والدپاسخ دهد. به عنوان مثال مادران يا پدراني كه به هر دليل تنها زندگي مي كنند بيش از هر چيز نياز به پرستار بچه و شغلي مناسب دارند؛ نياز هايي كه از نظر بوش در اولويت قرار ندارند.» اندكي بعد در يكم مه 2002در ادامه منتقدان رسانه ها را در دست گرفتند و اهداف اين برنامه را زير سئوال قرار دادند و اظهار داشتند: « با وجودي كه هدف از ادامه اين طرح فقرزدايي و بهبود حال كودكان است اما اين برنامه صرفا از ازدواج هاي سنتي ميان زن و مرد حمايت مي كند و هيچ اهميتي براي ازدواج هاي همجنس گرايانه يا روابط مستحكمي كه خارج از چارچوب ازدواج صورت مي گيرند قايل نيست. به علاوه چون هنوز مدركي دال بر كارآمد بودن اين برنامه در فقرزدايي در دسترس نيست به نظر مي رسد كه هدف بوش از اين كار تنها ترويج ارزش هاي مذهبي خويش باشد.»بالاخره بوش در مقابل اين نزاع ها خودوارد عمل شد. 31 جولاي 2003 در يك مصاحبه مطبوعاتي به تبيين مواضع و عقايد خود پرداخت و گفت: «شهروندان آمريكايي بايد به جامعه هم جنس گرايان احترام بگذارند اما بنده شخصا معتقد هستم كه ازدواج بايد ميان زن و مرد صورت پذيرد و براي نهادينه كردن آن از تمام راه هاي قانوني وارد خواهم شد.» اظهارات بوش از يك طرف ستايش محافظه كاران و از طرفي ديگر نكوهش همجنس گرايان را به دنبال داشت. سپس در تاريخ 3 اكتبر 2003 اطلاعيه اي از سوي كاخ سفيد منتشر شد كه طي آن جورج بوش دوازدهم تا هجدهم اكتبر سال جاري را هفته حمايت از ازدوج هاي سنتي ناميد كه اين خبر به نوبه خود اعتراض مخالفان را تشديد نمود به طوري كه McAuliffe Terry رئيس كميته ملي دموكراتيك ضمن ابراز مخالفت خود با چنين حركتي گفت: «تمام آمريكايي ها از جمله جامعه همجنس گرايان از حقوق اجتماعي يكساني برخوردار هستند. حال اگر ما صرفا به دليل گرايش جنسي افراد مزاياي خاصي را براي آنها در نظر بگيريم در حقيقت حقوق اجتماعي و مدني ديگر افراد را ناديده گرفته ايم كه اين خود باعث ايجاد تفرقه، نفاق، تبعيض و كينه توزي در ميان آحاد ملت خواهد شد.» يك هفته بعد از گذشت اين ماجرا در روز 4 اكتبر سال 2003 جورج دبليو بوش طي نامه اي فرارسيدن سي و پنجمين سالگرد كليساي Metropolitan، كليسايي كه سالانه 6 هزار ازدواج همجنس گرايانه در آن صورت مي گيرد را تبريك گفت و با اين كار باعث حيرت همگان شد Ed Vitagliano سخنگوي مجمع خانواده آمريكا انگيزه هاي جورج دبليو بوش را شديدا مورد سئوال قرار داد و گفت: «متاسفم اما بايد عنوان كنم كه اين اقدام نيز مانند هميشه جنبه سياسي دارد. حمايت همزمان جورج بوش از ازدواج سنتي و ازدواج هاي همجنس گرايانه حمايت از دو روند فكري كاملا متمايز است.» در مقابل گروه هاي مخالف گروه هايي نيز وجود دارند كه شديدا از اصلاحيه رفاهي بوش حمايت مي كنند كه از آن جمله مي توان به گروه كاتوليك ها اشاره نمود. طبق آموزه هاي ديني كاتوليك ها پيوند دو همجنس اساسا با ماهيت ازدواج مغايرت دارد و از اين رو عملكرد دولت در اعطاي مزايا و رفاه به افرادي كه از اين سنت ازدواج پيروي مي كنند امري كاملا منطقي و عقلاني قلمداد مي شود. در 11 نوامبر 2003 بيش از 400 رهبر كاتوليك به اين طرح راي مثبت دادند اما طرفداران جدايي دين از سياست راي آنها را نوعي مداخله در امور سياسي كشور خواندند. اصلاحيه جديد بوش هنوز به تصويب مجلس نرسيده است اما در حال حاضر7 ايالت در سرتاسر آمريكا به طور آزمايشي اين طرح را به مورد اجرا در آورده اند. براساس مطالعات و تحقيقات انجام شده اين اصلاحات نه تنها تاثيري در حل معضل فقر نداشته اند بلكه تا حدي نيز به آن دامن زده اند. يكي از خطرات فراگيري كه با به اجرا در آمدن اين طرح جامعه آمريكا را تهديد مي كند وجود دختران جواني است كه در فقر بزرگ شده اند و بينش صحيحي از جهان ندارند. ارزش وجودي چنين دختراني محدود به زيبايي هاي ظاهري و ويژگي هاي جنسي آنهاست و زندگي آنها نه با مشاركت در امور اجتماعي و تحصيل بلكه با وجود يك مرد و داشتن فرزند در آينده اي نه چندان دور معنا پيدا مي كند. بنابراين اگر دولتي قرار باشد در مقام سرمايه گذاري ظاهر شود اين سرمايه گذاري بايد در درجه اول پاسخگوي نيازهاي اوليه و ابتدايي مردم باشد. البته آموزش و ترغيب مردم به ازدواج و تشكيل خانواده اي مستحكم بسيار حايز اهميت است اما تحميل ازدواج به آنها كار شايسته اي نيست و مي تواند عواقب جبران ناپذيري را به همراه داشته باشد. در مورد ايالت فلوريدا نيز وضع به همين منوال است. يعني ايالت فلوريدا بايد به جاي تبليغ و ترويج ازدواج نيرو و توان خود را صرف ارتقاي دانش، سلامت و امنيت مردم خود نمايد. News Journal،CNN Journal star , Houston Chronicle chrofn.com News… طرح رسمي شدن مشاوره قبل از ازدواج در مجمع تشخيص مصلحت نظام و سازمان بهزيستي پس از ماه ها همچنان مسكوت باقي مانده است.

اولین باشید که نظر می دهید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *